نام انگلیسی: Anniversary
نام فارسی: فیلم سالگرد
محصول: ۲۰۲۵ – ایالات متحده
ژانر: درام، هیجانانگیز
ردهی سنی: ۱۳+
امتیاز: ۰.۵ از ۴
«یان کوماسا»ی لهستانی در نخستین اثر آمریکایی خود با بهرهگیری از ستارگان بسیار، میکوشد داستانی درباره شکلگیری یک نظام توتالیتر برآمده از نفرت شخصی را به تصویر بکشد. او در فیلم سالگرد روی دیگری از «متنفر» خود را در سال ۲۰۲۰ نشان میدهد؛ داستان نفرتی کاملاً شخصی میان یک استاد دانشگاه و دانشجوی سابقش.
فیلم کوماسا با مراسم سالگرد ازدواج «پاول» و «الن» تیلور آغاز میشود. در شلوغی آمادهسازی مراسم، دوربین به تکتک کاراکترهای تأثیرگذار فیلم سر میزند؛ از آنا، جاش، سینتیا و بردی تا دو شخصیت الیزبث و الن که قرار است تا پایان روایت روبهروی یکدیگر قرار گیرند.
الیزبث بهعنوان دوستدختر جدید جاش وارد این خانواده شده و دچار همان اضطراب همیشگیِ حضور در محیطی تازه است. کوماسا در همان سکانسهای ابتدایی پرده از گذشته نهچندان خوشایند میان الن و الیزبث برمیدارد و داستان را به مسیری میبرد که ای کاش نمیبرد!
مخاطب قرار است از فضایی شاد وارد برهوت حاصل از یک حکومت توتالیتر شود و این روند را طی پنج پرش زمانی سالانه مشاهده کند. کوماسا به خیال خود همه جوانب را در نظر گرفته و میکوشد شیوه تولد بنیانگذاران تمامیتخواهان موجود در سریال «سرگذشت ندیمه» را بازنمایی کند.
اما باید گفت در خلق این موقعیت و شخصیتها موفق نبوده است. او رخدادهای بیرونی را درون خانه الن و پاول فشرده میکند و منطق حاکم بر داستان، پیامی اشتباه به مخاطب منتقل میکند؛ پیامی از جنس اینکه احترام به پرچمها و هویتها در نهایت به شکلگیری فاشیسم منجر میشود.
کارگردان لهستانی میتوانست با شخصیتر کردن تقابل میان الن و الیزبث، مخاطب را در برابر اثری بهمراتب قدرتمندتر از «متنفر» قرار دهد. اما متأسفانه موضوعی مطلوب ووکیستهای آشوبطلب را به درونمایه فیلم سالگرد بدل کرده است.
حتی در میزانسن نیز خلاقیت خاصی ارائه نمیدهد؛ برای نمونه در طراحی لباسها همچنان اسیر همان تعریف چند دههای از شکلگیری چنین نظامهایی در ذهن نویسندگان و فیلمسازان مختلف است.
اما آیا مخاطب امروز با دیدن وضعیت اروپای غربی و ایالات متحده از این لولوخورخورهسازیها هراس دارد؟ فیلم کوماسا، همچون اثر آقای عباسی، صرفاً جنبه تبلیغاتی و حزبی درونآمریکایی دارد و جز یک اثر بیاتشده چیزی از آن باقی نمانده است.
اما چرا فرم روایی کارگردان ذهن مخاطب را آزار میدهد؟ کوماسا در پرشهای زمانیاش مشکل دارد و با هر پرش عملاً فضای روایت فیلم سالگرد را مبهمتر میکند. این ابهام تا پایان فیلم سالگرد و در فشردهسازی روابط و زنجیره کنشها و واکنشها ادامه مییابد.
برای درک بهتر این موضوع کافی است به زاویه دید کاراکتر «بردی» و سپس دوستپسر تازهجوانش توجه کنیم. کوماسا میکوشد از این دختر شخصیتی دچار اضطراب اجتماعی بسازد که در ادامه به جسارتی از جنس حمله انتحاری در نزدیکی کاخ سفید میرسد.
آیا قرار است مخاطب با دیدن این روند رشد شخصیتی، از او قهرمانسازی کند؟ بیتردید کارگردان به دنبال قهرمانسازی از یک عمل تروریست بوده و به همین سبب ضربآهنگ رشد شخصیتهای فیلم سالگرد را شتاب میبخشد. آب گلآلود روایت در شخصیتپردازی و پرداخت محیط پیرامونی، به خیال کارگردان بستری مناسب برای تغییر تعریف تروریست به قهرمان است.
یکی از نکات عجیب فیلم سالگرد، تلاش کارگردان تا آخرین لحظات برای ارائه یک نفرت شخصی میان الیزبث و الن است؛ نفرتی که نه ساختارمند شکل میگیرد و نه با تعریفی مشخص به اوج میرسد.
او در طول فیلم سالگرد پیوسته میکوشد از طریق نشانههایی چون عشاق مارگریت و حلول آن در سکانس پایانی، مخاطب را درگیر نوعی زیباییشناسی و دشمنی مطلق «تغییرگرایان» فیلم با این زیباییشناسی کند؛ کارگردانی که کشورش سالها پشت دیوار آهنین اسیر استالینیسم بوده است!


