نام انگلیسی: Visiting Hours
نام فارسی: فیلم ساعات ملاقات
محصول: ۲۰۲۴ – فرانسه
ژانر: درام
ردهی سنی: ۱۳+
امتیاز: ۰.۵ از ۴
مصطفی ملکی
ظاهراً «ایزابل هوپر» طی چند سال اخیر تبدیل به ناجی کارگردانهای بدونایدهی فرانسویزبان شده است. خانم «پاتریشیا مازویی» که سال قبل فیلم «باشگاه بولینگ پدرم» را از او مرور کردیم، در فیلم ساعات ملاقات تصمیم گرفته از هوپر بهعنوان پوشانندهی بیروایتی جدیدش بهره ببرد.
داستان فیلم ساعات ملاقات خانم مازویی در باب دو زن است؛ آلما و مینا. هر دو زن در بوردو و در زندان این شهر، درست هنگامی که قرار است به ملاقات همسران خود بروند، با یکدیگر روبهرو میشوند. آلما بهعنوان همسر یک جراح مغز و اعصاب معروف و بالرین سابق وضعیت مالی بسیار خوبی دارد.
از آنسو مینا در یک خشکشویی مشغول به کار است و بهتنهایی باید دو فرزندش را از آبوگل بیرون بکشد. همسر آلما طی یک تصادف باعث مرگ یک زن و فلج شدن دختر آن زن شده است. همسر مینا نیز طی یک سرقت از جواهرفروشی دستگیر شده است.
شخصیتپردازی بالا و زندگی این دو کاراکتر طی دو پردهی اول و دوم بهصورت قطرهچکانی در اختیار مخاطب قرار میگیرد. اما خانم مازویی هر چه سریعتر سعی دارد این دو زن را تبدیل به زخمخوردگان جامعهی مردسالار کند. اگر او تا این حد پیش میرفت اتفاقاً از ایدهاش حمایت هم میکردیم.
پیچش روایی او در پرداخت رابطهی آلما و همسرش بهخوبی پیش میرود. خانم مازویی از طریق سبک بازی هوپر در سکته انداختن بین جملات نهایت بهره را میبرد. اما همهی ماجرا این نیست.
خانم مازویی در فیلم ساعات ملاقات همچون پارتیزان بلشویکی که بهتازگی از انقلاب اکتبر خلاصی یافته و با پرچم داس و چکش سعی دارد بخش دوم روایت خود را تبدیل به انقلابی برای رسیدن به جامعهی بیطبقه کند. از نظر او نه ناصر و نه مینا گناهکار نیستند. آنها مهاجران عربی هستند که به کشور فرانسه آمدهاند و حق دارند سرقت کنند.
دست به قتل بزنند و در نهایت با نگاهی کاملاً گستاخانه به ساکنان فرانسه آنها را زیر بگیرند و از غنیمت بهدستآمده برای فرزندان خود آینده بسازند. خانم مازویی اگر قرار بود کارگردان باهوشی لقب بگیرد.
اینگونه احمقانه دست به این خودکشی هنری نمیزد. او خیلی زود در فیلم ساعات ملاقات نشان میدهد که درونمایه اصلاً با جنس زن کاری ندارد. مینا نمایندهی همان مهاجر مهاجمی است که جامعهی فرانسوی حتی به قیمت جان خود باید به او بها دهد.
فیلم ساعات ملاقات خانم مازویی صرفاً یک بیانیهی کودکانهی میان خیابانی و روی بشکهای برای برداشتن مرزهای کشور فرانسه و جهانوطنی کردن آن است. او در فیلم ساعات ملاقات خود عنوان میکند که رفاه کنونی برای فرانسوی سفیدپوست دیگر بس است و او باید در برابر هر هجمهای از سوی پناهندهی آفریقایی و عرب دستها را بالا ببرد.
از نظر این موجودات اروپا باید تقاص استعمارگری خود را از طریق فروپاشی بدهد. اما اینکه خانم مازویی و دوستان به همین راحتی میتوانند امثال مینا را از طریق سرقت از خانهی هموطنانش نجات دهد؟
آیا او و دوستان میتوانند به جامعهی بیطبقه برسند یا این شعار صرفاً تا زمانی کارایی دارد که آنها طعم لذیذ انباشت سرمایه را نچشیده باشند. از نظر خانم مازویی کاراکتر آلما و همسرش انباشت سرمایهای داشتند که باید حق زندگی مینا و فرزندانش از آن پرداخت میشد؛ همین قدر خودخواهانه و احمقانه.
داستان خانم مازویی آنقدر دور از منطق اجتماعی و روایی است که مخاطب از همان ابتدا حضور سنگین دوربین را روی کاراکترها حس میکند. در نتیجه فیلم او تبدیل به بیانیهای کودکانه در باب جامعهی بیطبقه و آنارشیسم فرهنگی علیه دولت خودی میشود؛ همین قدر سادهنگر و مملو از حماقت.