نام انگلیسی: Home
نام فارسی: فیلم خانه
محصول: ۲۰۲۵ – ایالات متحده
ژانر: هیجانانگیز، دلهره
ردهی سنی: ۱۶+
امتیاز: ۲ از ۴
مصطفی ملکی
بدن شک نام «جیم دموناکو» با سری فیلمهای «پاکسازی» گره خورده است. او پس از نویسندگی و تهیهکنندگی آثار مختلفی در ژانرهای کمدی و جنایی، با سری فیلمهای پاکسازی خود را همچون یک کارگردان در سینمای دلهره و اسپلتر نشان داد.
او در این میان فیلم «همین امشب» را در سال ۲۰۲۱ روی پرده برد که به آن اثر نیز خواهیم پرداخت. اما اکنون با روایتی مواجه هستیم که آقای دموناکو را از پاکسازیها رها کرده و در گوشهی دیگری از دنیای دلهره قرار داده است.
فیلم خانه با محوریت کاراکتری با نام «مکس» سعی دارد شکاف بین نسلها، مرگ و زندگی، تقابل جوانی و پیری و در نهایت تلاش برای رهایی از خمودگی پس از رنج فقدان را بهتصویر بکشد. متأسفانه افتتاحیهی فیلم خانه به بدترین شکل ممکن مخاطب را به درون روایت میبرد.
از خواب پریدن مکس که او را بهسمت کشیدن یک گرافیتی رادیکال روی دیوارهای املاک خصوصی شهر هدایت میکند و در نهایت زندانیشدن او و رهسپاری بهسوی خانهی سالمندان. در این افتتاحیه تکلیف کارگردان مشخص نیست.
اینکه چرا آقای دموناکو تصمیم گرفته پس از کابوس مکس وارد افتتاحیه شود و این کابوسها را به پردهی اول و دوم فیلم انتقال دهد نشان از ترس او دارد. بهنوعی کارگردان از اینکه بخواهد همهی کارتهایاش را رو کند ترسیده و در نتیجه کابوسی را که حضورش در افتتاحیه لازم و ضروری بود حذف کرده است.
او با این کابوس میتوانست مرز میان واقعیت و انتزاع یک ذهن دچار گسستگی را کمرنگ کند تا تعلیقهای بعدی روایت بهتر و بیشتر به خورد مخاطب روند.
آقای دموناکو اگر نمیترسید، بهراحتی میتوانست مخاطب را در برابر یکی از انتزاعیترین دلهرههای نسل قرار دهد. بازی بسیار خوب او با از دست رفتن معنای مرگ در سالهای سالخوردگی و جایگزینی اضطراب مرگ با کسالت میتوانست گرهگشای روایت باشد.
اما آقای دموناکو تصمیم گرفته تا روایت را در مسیری پیش ببرد که کاراکتر مکس با تبر همهی ارتباط خود و برادرش را با استثمار نسل قبلی از بین ببرد. این انتزاع و رهایی از رنج فقدان و سوگ میتوانست از طریق باریکشدن مرز بین خیال و واقعیت یا حتی کابوس و رؤیا بهتر به خورد ذهن مخاطب برود.
کارگردان در فیلم خانه بازیگران خوبی را برای ایفای نقشهای مختلف انتخاب کرده است. انتخاب «پیت دیویدسن» در نقش مکس یکی از بهترین انتخابهای ممکن بوده است. مشکل آنجاست که کارگردان دنیای پیش روی خود را محدود کرده است.
او مخاطب را به درون انتزاعی میبرد که در آن همهچیز نمایشی برای محدود کردن نسل جدید است، اما در نمایش این محدودیت خود را آنقدر محدود میکند که مخاطب را از اثر فراری میدهد.
آقای دموناکو در پردهی اول و دوم فیلم خانه دائم از ورود به دنیای اسپلتری که در آن تبحر دارد فرار میکند و سعی دارد مخاطب را سرگرم نشانههایی از تئوری توطئه و امثالهم از طریق اخبار تلویزیون کند.
بهنوعی او از طریق شعار گرمایش زمین و تصویر کردن مناظرههای نسلی مخاطب را آگاه میکند که در خود فیلم خانه هم کاراکتر اصلی قرار است بالاخره بندهای نسل قبلی را از پای خود آزاد کند. اما قابها آنقدر توانایی ندارند که بخواهد مخاطب را پای این نشانههای ناقص نگاه دارند. بهنوعی کارگردان میتوانست از طریق همان دنیای پادآرمانشهریای که میشناسد مخاطب را به درون آشوبی نسلی هدایت کند.