ام انگلیسی: The Piano Accident
نام فارسی: فیلم حادثهی پیانو
محصول: ۲۰۲۵ – فرانسه
ژانر: کمدی-ابزورد، هیجانانگیز
ردهی سنی: ۱۵+
امتیاز: ۳.۵ از ۴
اگر از سال ۲۰۲۰ تاکنون همراه کانال بوده باشید، نام «کانتن دوپیو» یکی از تکراریترین نامها میان کارگردانهاست. اینکه او خوشبختانه پرکار است از یکسو، اما دنیای منحصربهفرد این کارگردان از سوی دیگر باعث شده مخاطب سینما هر بار که وارد دنیاهای خلقشده توسط او میرود، دچار لذتی سینمایی شود.
آقای دوپیو در فیلم حادثهی پیانو خود ترکیبی از کمدی سیاه و ابزورد را در برابر مخاطب قرار میدهد. سوژهی جدید او قارچهای سمیای هستند که با نان اینفلوئنسرهای یکشبه در شبکههای اجتماعی رشد میکنند.
داستان با افتتاحیهای کاملاً مینیمالیستی از پیانویی معلق در آسمان آغاز میشود و سپس با برشی مستقیم به منطقهای برفی-کوهستانی میرویم که در آن کاراکتر «مگلی» بههمراه مدیربرنامههایش، «پاتریک»، قرار است چند روزی را در ویلای جدید و تازهخریداریشده بگذرانند.
تعلیقهای نقطهبهنقطهی کارگردان از همان ابتدا آغاز میشود و بهطور مثال در ابتدا مخاطب میداند که مگلی به احتمال زیاد یک سلبریتی است. حتی زمانی که این دو وارد ویلا میشوند نیز با قابهای بزرگی از مگلی روی دیوار مواجه میشویم که گویی او ستارهی سینماست. آقای دوپیو اجازه میدهد این تعلیق تا زمان ورود کاراکتر «سیمون» به فیلم حادثهی پیانو در ذهن مخاطب باقی بماند.
اولین پرسش اخلاقی در فیلم دقیقهی ۴۷ مطرح میشود و در حین همین مصاحبهی بیپرده است که فلشبکها همچون بهمنی سهمگین روی ذهن کاراکتر مگلی آوار میشوند. پس از این بهمن ابتدایی است که هویت این کاراکتر و سلبریتی در نظر مخاطب کمکم روشن میشود. آقای دوپیو از فضایی که در اینترنت بهوجود آمده عصبانی نیست و آن را بهخوبی در فیلمش تصویر میکند.
او حتی نگاه ترحمآمیزی به این مقوله ندارد. اما در عوض، با نگاهی کمدی-ابزورد یکی از این سلبریتیهای یکشبه را درون قاب خود میآورد. مگلی در فیلم حادثهی پیانو از طریق اختلال بیحسی مادرزادی و ژنتیکی نسبت به درد.
دنیایی را برای خود ساخته که در بین دیوارهای شیشهای این دنیا اجازهی ورود به هیچ فردی را نمیدهد. در این دنیا او نکاتی از درونیاتش را زیر آوار کرده که هیچگاه قصد ندارد بار دیگر به آنها نزدیک شود.
بههمین سبب، مصاحبهی او با سیمون تبدیل به همان نقطهاوجی میشود که کارگردان در نظر دارد. آقای دوپیو در این تصویر بههیچعنوان سعی ندارد حتی از کاراکتر سیمون و دیگرانی که در اطراف مگلی زیست میکنند، انسانهایی عادی و قابل اعتماد خلق کند. در این دنیا همه در حد تأثیرگذاری خود در خلق مگلیها مقصرند. در نتیجه هیچیک از این کاراکترها پایانی حتی عادی هم ندارند.
شاید تنها پایان عادی ماجرا مربوط به زنی باشد که فرسنگها از شبکههای اجتماعی و دنیای مگلیها دور است و در هنگام مکالمهی پاتریک اولین کارش تماس با پلیس است؛ چرا که از منظر یک انسان عادی، همهی رخدادهای درون شبکههای اجتماعی همین قدر عجیب و نامفهوم بهنظر میرسند.
زیبایی دیگر فیلم حادثهی پیانو آقای دوپیو در این است که صرفاً همهی این مضامین اخلاقی را در نگاهی خشک و بیحس به مخاطب ارائه نمیدهد. او در طول این سالها نشان داده که چگونه میتواند از کمدی برای راحتالحلقومکردن مفاهیمش نهایت بهره را ببرد.
در فیلم حادثهی پیانو نیز با چنین ساختاری مواجه میشویم. او حتی از زیرژانرهای دلهره و تعلیقهای برسونی در ساختار این زیرژانرها بهره برده است. بهطور مثال در نقاطی از روایت فیلم حادثهی پیانو شما عملاً با دلهرهی جسمی مواجه میشوید.
اما این دلهرهی جسمی صرفاً بریدهشدن پوست و جاری شدن خون یا شکنجهای ویرانکننده نیست. دوپیو در لحظهی وقوع حادثه برش میزند و نمیزند؛ این بدان معناست که دوپیو لانگشات یا نمای بستهی بدون غلوشدگی میبندد و در ادامه مخاطب را وادار میکند که در حین تماشای این قابهای بیچیز و صرفاً منعکسکنندهی تصنعی و بیحس کارهای مگلی، چشمان خود را ببندد.
این تعلیقپروری دوپیو در فیلم حادثهی پیانو یکی از ارکان مهم روایت محسوب میشود. او مخاطب را وادار به طراحی صحنههایی لخت و عریان میکند و این کار را تا کاملشدن میزانسنها در ذهن مخاطب ادامه میدهد. دنیای پوچ او در نهایت با سلفی بیروح دو استاکر دیوانهوار، مانند میلیونها دنبالکنندهی احمق این سلبریتیها، از لحظهی پایانی و غمانگیز مگلی به سیاهی ختم میشود.



