نام انگلیسی: The History of Sound
نام فارسی: فیلم تاریخ صدا
محصول: ۲۰۲۵ – بریتانیا، ایالات متحده
ژانر: عاشقانه، درام
ردهی سنی: ۱۴+
امتیاز: ۰.۵ از ۴
در مرور فیلم زیستن آقای «الیور هرمانوس» از تلاش این کارگردان برای ورود به دنیایی نوشتیم که هیچگاه توانایی درک بصری آن را نداشت. او در جدیدترین اثر خود نیز نشان میدهد تا چه حد از یک دنیای شخصی و گزارههای اخلاقی دور است و صرفاً در حال تلاش برای نزدیکشدن به آنهاست.
فیلم تاریخچهی صدا بیش از آنکه تأثیر ترانههای فولکلور را بر احوالات مردمان گوشهوکنار یک کشور تصویر کند، سعی دارد وارد بازی عاشقانه و خودخواهانهی دو جوان لوس و نازپرورده شود.
فیلم تاریخ صدا از سال ۱۹۱۰ در کنتاکی و کودکی «لیونل» آغاز میشود که خود تا انتها راوی فیلم تاریخ صدا محسوب میشود. کارگردان سعی کرده از طریق روایتگری لیونل پرشهای زمانی خود را بدون ترس پیش ببرد.
لیونل پس از عزیمت از خانهی کشاورزی به بوستون با جوانی با نام «دیوید» آشنا میشود. پیوند آنها را جستوجو میان موسیقی فولکلور ایالات متحده مستحکم میکند.
سپس لمسهایی که کمکم عرق سرد عشق را روی تن این دو سرازیر میکنند، قرار است باعث سردرگمی شناختی در ذهن لیونل شود. از این نقطه روایت دیگر حتی برای لحظهای وارد دنیایی انسانی نمیشود و صرفاً روی همان خطی پیش میرود که در آن لیونل و دیوید باید تراژدی عشق را رقم بزنند.
در این داستان حتی گزارههای اخلاقی و انزوای داستانهای عاشقانهی کلاسیک هم رعایت نمیشود. کارگردان بهراحتی لیونل عزیزش را همچون پتیارهای به رم و انگلستان میفرستد و پس از آنکه دردانهاش به اشباع نیاز جنسی و تنانه از یک بدن رسید، بهراحتی فرد وابسته را درون سطل زباله میاندازد و وارد لندن میشود.
بهنوعی پردهی دوم فیلم تاریخ صدا، منطقی مضحک از سوی کارگردان را ارائه میدهد که در آن کاراکتر اصلی به هر آن چیز یا کسی که میخواهد میرسد، اما زمانی هم که اراده کند، آن چیز یا شخص را به گوشهای پرتاب میکند.
اگر احساس میکنید این دنیای باز مضحک فقط در مورد کاراکتر لیونل صادق است، سخت در اشتباهید. کارگردان محترم، دیوید را نیز چنین نازپرورده و بدون هیچ مرز اخلاقیای به تصویر میکشد.
بهسبب همین حماقتهاست که نمیتوان گزینگویههای دیوید و لیونل را حتی برای لحظهای باور کرد. تلاش کارگردان در دیالوگنویسی و پیشبرد خط روایت از طریق تلاش دو کاراکتر اصلی برای ثبت و ضبط موسیقی فولکلور و محلی، در دل شخصیتپردازیها و مسیر رواییاش محو میشود.
از سویی دیگر نیز کل روایت فیلم تاریخ صدا نشان از تلاش بیوقفهی کارگردان در ارائهی قابهایی شیک دارد. این شیکی قابها در سکانسهایی که دیوید و لیونل به مناطق مختلف سر میزنند، انتخاب بد کارگردان را بیشتر و بهتر به رخ میکشند.
در فیلم تاریخ صدا قرار است وارد دنیایی شویم که کاراکترهای آن سعی در شناختی کامل از خود دارند و در بسیاری از مواقع دیر به نتیجه میرسند. این دیرشناسی و دیررسیدن اما زیر سایهی شخصیتپردازی مضحک (هیچ صفت قابل اعتنای دیگری در باب این شخصیتپردازی وجود ندارد) الیور هرمانوس محو میشود.
آقای هرمانوس در طول فیلم تاریخ صدا حتی برای لحظاتی هم مخاطب را تحت تأثیر عشق بین لیونل و دیوید قرار نمیدهد. داستان کاراکترهای او در میانهی اثر فراموش میشود، چرا که داستان این شخصیتها حتی برای لحظهای محرک اصلی هر عاشقانه – مصیبت دو عاشق دلداده – را در خود ندارد و صرفاً از زاویهدید افرادی وارد فیلم تاریخ صدا میشویم که نازپروردههایی لوس هستند.



