صفحه اصلی > نقد فیلم : نقد و بررسی فیلم بزرگسالی | Adulthood 2025

نقد و بررسی فیلم بزرگسالی | Adulthood 2025

فیلم بزرگسالی

نام انگلیسی: Adulthood

نام فارسی: فیلم بزرگسالی

محصول: ۲۰۲۵ – ایالات متحده

ژانر: جنایی، درام

رده‌ی سنی: ۱۵+

امتیاز: ۳ از ۴

زمانی که با اثر جدید آقای «الکس وینتر» مواجه می‌شوید گویی روایت‌های آشنای ابزورد و جنایی از این دست را برای آنی از ذهن می‌گذرانید. اما در فیلم بزرگسالی گویی چیزی متفاوت است.

این اثر اولین فیلم داستانی‌‌ای محسوب می‌شود که آقای الکس وینتر کارگردانی می‌کند. در دهه‌ی ۱۹۹۰ او در مقام کارگردان همکار در پروژه‌های داستانی همکاری داشت، اما پس از آن دائم در دنیای مستند و کوتاه در رفت‌و‌آمد بود.

 

مخاطب در فیلم بزرگسالی رنگ می‌بیند و نور روز. این دو نکته در اثری که سکانس‌به‌سکانس به‌لحاظ روایی مسیری تاریک را در پیش می‌گیرد تعجب‌آور است. به‌طور مثال در آثار جنایی-کمدی‌ای که کاراکتر یا کاراکترهای اصلی در پی تصادف و شانس دست به قتل می‌زنند، معمولاً با ضربآهنگی بالا مواجه می‌شویم که سیر رخدادها را در هم می‌پیچد تا مخاطب را دائم درگیر کمدی موقعیت کند.

فیلم بزرگسالی

به‌همین سبب است که در بسیاری از این آثار با داستان‌هایی مواجه هستیم که خود عمل قتل عملاً بخشی از ساختار کمدی می‌شود. اما آقای وینتر در فیلم بزرگسالی قرار است آزمون‌و‌خطایی دیگر را روی این فرم روایی کلیشه انجام دهد.

آقای وینتر در افتتاحیه‌ی داستان خود ماشه‌ای را که همه‌ی رخدادهای بعدی معلول تصادفی آن می‌شوند به‌تصویر می‌کشد؛ سکته‌ی جودی ناتوان. پس از این مگان و نوآ به‌عنوان فرزندان جودی در بیمارستان مقابل چشم مخاطب قرار می‌گیرند تا روایت را از زاویه‌دید خود پیش ببرند.

آقای وینتر شوک بعدی را نه در نقطه‌عطف اول، بلکه چند سکانس بعد از بیمارستان به مخاطب وارد می‌کند؛ پیدا شدن جسد زنی درون دیوار زیرزمین. آقای وینتر آن‌قدر خوب در روایت خود فضاسازی می‌کند که مخاطب را پیش از هر پرسشی در باب منطق روایی به درون داستان می‌کشد.

شاید مشکل اصلی روایت شخصیت‌پردازی کاراکتر نوآست که گاهی از درون این منطق بیرون می‌زند. آقای وینتر او را همچون مردی ناموفق که برای رسیدن به رؤیاهای‌اش عازم لس‌آنجلس شده است به‌تصویر می‌کشد، اما روی این بازنده‌بودن تمرکز چندانی ندارد و نوآ را همچون کاراکتر مگان به دوش می‌کشد.

آنچه را در واگویه‌ی انتهایی مگان در ترسیم برنامه‌ی آینده‌ی نوآ شاهد هستیم، آقای وینتر در کل روایت برای این شخصیت انجام می‌دهد. به‌نوعی کارگردان سعی کرده نوآ را با همه‌ی این نقص‌ها به‌زور در روایت خود جای دهد. شاید گاهی کارگردان از فضاسازی نویسنده نهایت لذت را می‌برد و در نهایت همین باعث چشم‌پوشاندن روی شخصیت‌های ناقص می‌شود.

نقد فیلم ماه سرکش: فرزند آتش Rebel Moon
بیشتر بخوانید

ضربآهنگ ملایم فیلم بزرگسالی یکی از نقاط قوت و ساختارمند فیلم بزرگسالی است. آقای وینتر روایت خود را وارد تنش‌های حاصل از برش‌های سریع و ضربآهنگ بالا نمی‌کند.

او در عوض روایت را بر اساس نظم ذهنی کاراکتر مگان پیش می‌برد؛ به‌این‌صورت که ابتدا ما با تشویشی غریب درون قاب‌ها و رفتار کاراکترها مواجه می‌شویم. در عین حال با تدوین موازی خوب کارگردان زندگی شخصی مگان را نیز از نظر می‌گذرانیم تا وارد خلسه‌ی ذهنی او پس از حادثه‌ای شویم که ناگهانی رخ داده است.

 

فیلم بزرگسالی

دقیقاً پس از سکانس روی پل است که داستان نظم مشخصی به خود می‌گیرد، چون کاراکتر مگان در حال نظم‌دادن به این رخدادهاست و حال اوست که باید مسیر را تمیز نگاه دارد.

آقای وینتر حتی در این نظم جدید هم مگان را وارد چالش پسرخاله‌اش می‌کند تا ابزوردیسم رخدادهای تصادفی را در پرده‌ی سوم جان تازه‌ای ببخشد و در نهایت مخاطب سکانس پایانی در بیمارستان را به‌خوبی بپذیرد.

دیدگاهتان را بنویسید

دوازده − 10 =