نام انگلیسی: Nobody Knows I’m Here
نام فارسی: فیلم هیچکس نمیداند من اینجا هستم
محصول: 2020
امتیاز: ۲.۵ از ۴ – 〇◐⬤⬤
استعدادهای فردی در هر زمینهای میتواند آینده شخص را به سمتوسوئی درست هدایت کند. حال چگونگی پرداخت به آن توانائی را که نمیتوان خارج از عهده و مسئولیت والدین دانست بسیار مهم است. در فیلم هیچکس نمیداند من اینجا هستم نیز تلاش شده نقش ناکارامد و خودخواهانهی پدر در شکوفایی هنر فرزند نشان داده شود؛ آسیبهایی که متوجه پسر شده و او را به فردی منزوی تبدیل کرده است.
فیلم هیچکس نمیداند من اینجا هستم در دو برههی زمانی طول عمر مِمو به تصویر کشیده میشود. سالهای نوجوانی او و سالهای میانسالیاش؛ کودکی که با صدای زیبای خویش اهالی موسیقی را به تحسین وا میدارد و مورد استقبال قرار میگیرد، اما بهواسطهی هیکل چاقش از نظر یکی از برنامهسازان و تهیهکنندگان نقطه ضعفی عمده برای جذب مخاطب محسوب میشود.
در مقابل نوجوانی خوشتیپ و زیباچهره اما فاقد صدای مناسب برای آوازخواندن را داریم. پدر به توصیهی تهیهکننده راضی میشود صدای مِمو را با مبلغی مبادله کند و این آوا روی چهرهی آنجلو به مردم معرفی میشود و اجراهایی نیز از این ترکیب اما بدون یاد کردن نام ممو منتشر میشود. در یکی از همین اجراها ممو که ناعدالتی را دیگر برنتابیده به خشم میآید و بر آنجلو میتازد که باعث اتفاق ناخوشایند و فلج شدن آنجلو میشود.
همین حادثه سنگ بنای عزلت و گوشهنشینی ممو را بنا مینهد و وی را در مکانی به دور از روابط انسانی و ابزار ارتباط جمعی در کنار عمویش میکشاند. او که در مزرعه به کار پرورش گوسفندان و کمک به عموی خود مشغول است، برخی اوقات نمیتواند خود را از نعمتی که به او ارزانی شده محروم کند.
صدایی که همچنان با اوست و علیرغم ناملایمات زندگی خدشهای به آن وارد نشده است. اگر چه کمترین مصاحبت را با سایر افراد و حتی عمویش دارد، اما نمیتواند نیروی حنجرهاش را کتمان کند.
در خلوت خویش همواره به دنبال عرضاندام بهعنوان هنرپیشهای مشهور است و خود را روی صحنهای میبیند که در انظار عموم قطعات را اجرا میکند و با استقبال مردم مواجه میشود.
او پنهانی به خانهها سرک میکشد و وقتی متوجه میشود خالی از سکنه است با یافتن تکه پارچههایی تلاش میکند لباس پر زرق و برق برای خود بدوزد تا برای رفتن روی سِن آمادگی کامل داشته باشد. یکی از همین روزها دختری که از آنسوی شهر میآید با وی آشنا میشود و قصد دارد ممو را به اجتماع بازگرداند.
اولین پیشنهاد وی حضور در جشنوارهای است که با خشم ممو همراه میشود. در جای دیگر ممو که به او وابسته شده و مارتا را نقطه اتکاء میداند، قطعهای را میخواند که طی آن مارتا به صدای زیبای ممو پی میبرد و متعاقباً گذشتهای که او از آن فراری بودهاست.
شاید اولین جرقه از این جسارت و افشا را کتابی که آنجلو با نام Mi Camino ( راه من) منتشر میکند باید دانست؛ آنجلو که به فردی انگیزاننده و امیدبخش تبدیل شده است.
همین امر باعث میشود تا مارتا با یکی از دستاندرکاران رادیو مشورت کند و به تدریج پای اهالی رسانه و خبرنگاران پاپاراتزی به محدودهی سکونت ممو باز شود. ممو که از وسایط ارتباط جمعی بهدور است کمکم بهواسطهی مارتا برخی از ویدئوهای منتشرشده در فضای مجازی را تماشا میکند و قوت میگیرد تا عقده فروخفتهی خود را بگشاید و از مسیر خودش دست به برملائی گذشتهاش بزند.
در فیلم هیچکس نمیداند من اینجا هستم بیش از هرچیز تأثیر مخرب سرمایهداری و سلبریتیپرستی را شاهدیم. مشاهیری که بهواسطهی چهرهی زیبا و نه هنر واقعیاشان همچون قارچهای سمی در حال ازدیاد هستند و افراد هنرمند واقعی را به گوشهای میرانند.
دنیای پر زرق و برق هنر و موسیقی پر از آیدلهای بیهویت و ملوّن؛ در نمایی ممو در حال قِی کردن است و لاک برّاقی را بالا میآورد. گوئی همان دنیای رنگارنگ مضحک و تصنعی بیرون است که او را به گوشهای رانده است.
از نکات مثبت فیلم هیچکس نمیداند من اینجا هستم میتوان به نورپردازی و نماهای چشمنواز اشاره داشت. تصاویر خیرهکننده از آبشار و جنگل و مناظر طبیعی؛ صحنههای جذاب و گیرای دیداری دستودلبازانه که بیدریغ به نگاه بینندگان هدیه شده است.
فیلم هیچکس نمیداند من اینجا هستم در کل فیلمی دغدغهمند را از گاسپار آنتیلو- کارگردان- شاهد بودیم که تماشای آن را برای مخاطبان اینگونه مضامین توصیه میکنم؛ البته شنیدن قطعه موسیقی گنجاندهشده در فیلم هیچکس نمیداند من اینجا هستم با همین نام اثر که در سکانس پایانی دوباره اجرا میشود را به همگان سفارش میکنم.