نام انگلیسی: Critical Zone
نام فارسی: فیلم منطقهی بحرانی
محصول: ۲۰۲۳ – ایران، آلمان
ژانر: درام
امتیاز: ۳ از ۴ – 〇⬤⬤⬤
مصطفی ملکی
خیلی کم پیش میآید که وارد سینمای کشورهایی چون ایران شویم. شاید در طول چند سال فعالیت کانال به چند اثر در این حوزهی جغرافیایی پرداختهایم و تقریباً همهی آن آثار از فیلمسازانی مستقل بودهاند. در جدیدترین ورود به سینمای فارسیزبان با اثر جدید آقای «علی احمدزاده» روبهرو هستیم که چیزی جدای از آثار قبلی این فیلمساز بهشمار میآید.
احمدزاده در دو اثر قبلی خود با نامهای «مهمانی کامی» و «مادر قلباتمی» تافتهای جدابافته از سینمای خودسانسور بسیاری از فیلمسازان ایرانی نبود. اما او در اثر جدید خود با نام «منطقهی بحرانی» شروعکنندهی مسیری است که گویی همچون اثری پیشگام و آوانگارد فریاد فروخفتهی زیر لگدهای سانسور را برای مخاطب جهانی تصویر میکند.
فیلم منطقهی بحرانی احمدزاده برای مخاطب فارسیزبان چیزی بیش از یک روایت بهحساب میآید و آن هم آغازگر مسیری برای فرار از سانتیمانتالیسم اجتماعی در سینمای فارسیزبان است. احمدزاده در آثار قبلی خود هم نشان داده بود که چگونه به دنیایی ورای آن چیزی که در رئالیسم بزکشدهی اجتماعی سینمای ایران شاهد هستیم وارد شده است.
حال او در سفری شبانه میان خیابانها و بزرگراههای آشنای تهران مخاطب را همراه موادفروشی با نام «امیر» میکند و گویی او را در نقش همهکس و همهچیز وارد زندگی کاراکترهای مختلف در سرتاسر این شهر میکند؛ از مردی جوان که در آغوش او میگرید تا دوستدختری که بهسبب ناتوانی جنسی امیر از او ناامید شده و در نهایت دختران جوانی که در راه رفت بهسوی فرودگاه و برگشت از آن با او گفتوگو میکنند و در نهایت مادری که این موادفروش را همچون دکتری حاذق به بالین فرزند معتادش میفرستد.
احمدزاده در فیلم منطقهی بحرانی بیش از روایت سعی دارد همهی تنگناهای سانسوری را در طول این سفر شبانه و شهری بشکند و گویی تمرکز اصلی او نیز روی همین موضوع است؛ از زندگی مجردی امیر گرفته تا دیالوگها و فریاد برآوردنهای دختر مهماندار و تنهی اروتیک پرستار خانهی سالمندان به او.
امیر در فیلم آقای احمدزاده گویی خود روایت در سینمای ایران است که با رکیکترین ناسزاها در میان خیابان تا شنیدن فریادهای ارگاسم زنانه و در نهایت خرخرهای سگی آرام که با پای او عشقبازی میکند سعی دارد خودش را برای لحظاتی فریاد بزند. اثر آقای احمدزاده روایت شبانهی این سینمای بی در و پیکر است و حداقل سود آن برای سینمای ایران این است که جشنوارهنشینهای اروپایی کمی به خود بیایند و درک کنند که سینمای ایران هنوز هم حرفی برای گفتن دارد.
آقای احمدزاده در فیلم منطقهی بحرانی سعی دارد این سرگشتگی سینوسی امیر را از طریق زاویههای متنوع دوربین در برابر مخاطب قرار دهد؛ بهطور مثال میتوان به دوربینی که روی فرمان ماشین امیر قرار داده شده و تصویر را دچار پن مورب میکند، اشاره کرد. اینگونه تجربهبازیها با سینما همان خلأ پررنگی است که در سینمای ایران وجود دارد.
بدون شک فیلم منطقهی بحرانی آقای احمدزاده را بهسادگی در تاریخ سینمای ایران بهعنوان یکی از نقاط عطفی که بهخوبی و شجاعانه با مقولهی سانسور مواجه شده بهیاد خواهیم آورد.
فیلم منطقهی بحرانی در لت دیگر خود نشان داد که آثار سینمای فارسیزبان محتاج آن چند ده بزکشدهی اینستاگرامی نیستند و در هر جا و فقط با کمی وقت میتوان بازیگرانی را یافت که از عهدهی خواستههای فیلمساز برآیند. امیدواریم که پوستاندازی سینمایی را شاهد باشیم که همچون مبدأ بسیاری از کشورها مخاطب جهانی را بهسوی خود بکشاند.
آنچه فیلم منطقهی بحرانی آقای احمدزاده انجام داده جز با همگرایی و تبدیل شدن به جنبشی سرزنده در سینمای ایران به سرانجام نخواهد رسید و اگر اینگونه نشود خطر واپسزدگی و انزواطلبیای که امثال کیارستمی، شهید ثالث و دیگران دچارش شدند گریبان این فیلمساز را نیز خواهد گرفت. باید دید در آینده چه رخ خواهد داد؛ آیندهای سراسر بیم و امید!