نام انگلیسی: Limonov: The Ballad
نام فارسی: فیلم لیمونوف: قصیده
محصول: ۲۰۲۴ – فرانسه، ایتالیا، اسپانیا
ژانر: درام، تاریخی
ردهی سنی: ۱۶+
امتیاز: ۳.۵ از ۴
مصطفی ملکی
احتمالاً اگر فیلم زیبای تب پتروف «سربرنیکوف» را مشاهده کرده باشید با آسودگی بیشتری میتوانید از عهدهی واگویهها، سوررئالیسم و تودرتویی ذهنی اثر جدید این کارگردان روس برآیید.
آقای سربرنیکوف در جدیدترین اثر خود فیلم لیمونوف: قصیده سعی دارد با اقتباس از کتاب «لیمونوف» امانوئل کرر به درون زندگی «ادوارد لیمونوف» از سال ۱۹۶۹ تا سال ۲۰۰۰ برود. با توجه به خاستگاه لیمونوف که به خارکف اوکراین بازمیگردد و تنشهای یک دههی اخیر بین فدراسیون روسیه و کشور اوکراین، شاید اثر آقای سربرنیکوف طروات دیگری دارد.
فیلم لیمونوف: قصیده در باب شاعر، نویسنده و فعال سیاسیای است که هیچگاه در زندگی خود روی زمین ثابتی قرار نگرفت. آقای سربرنیکوف از همین انعطاف و آشفتگی فکری لیمونوف نهایت بهره را برده تا مخاطب را به درون اثری ببرد که گاه درون ذهن و کابوسها و رویاهای لیمونوف میگذرد و گاه شلاق واقعیت را بر تن او میزند. لیمونوف از خارکف آغاز کرد؛ جایی که تحت حاکمیت جماهیر شوروی بود.
لیمونوف در اواخر دههی ۱۹۶۰ کارگری ساده در کارخانه بود که شبها به محافل شاعرانه میرفت، بلکه بتواند از طریق آشنایی با چند ناشر راهی بهسوی مسکو باز کند. آنچه مشخص است نگاه کارگردان بر اساس مشاهدات نویسندهی رمان و خروجیهای تفکرات لیمونوف استوار است.
او در فیلم لیمونوف: قصیده لیمونوفی را به مخاطب ارائه میدهد که در هیچ مسیری موفق نبود و صرفاً از طریق رویاپردازیها و زندگی باریبههرجهت سعی داشت فردا را روز دیگری ببیند. لیمونوف این قصه همانقدر که به مسیر خود ایمان دارد، بههمان میزان از هر ایمانی به دور است.
آقای سربرنیکوف در فیلم لیمونوف: قصیده امضای پررنگ مونتاژگونه و تدوین نرم و پیوستهاش را به مخاطب ارائه میدهد تا از طریق واگویههای مالیخولیاگونهی لیمونوف روایت را بسط دهد. باید گفت مانند همیشه او در این مسیر موفق بوده و مخاطب را در برابر اثری قرار داده که در مونوتون زندگی یک فرد پر سر و صدا انبوهی از رخدادهای تاریخی ۵ دههی اخیر را از سر میگذراند.
لیمونوف قصهی آقای سربرنیکوف کاراکتری است که در اوج رخدادهای تاریخی اواخر قرن بیستم بهدنبال مسیری است که از طریق آن بتواند تنها هدف زندگیاش، یعنی شهرت و دیدهشدن، را بهدست آورد.
بهطور مثال به آن رویای در بیداری لیمونوف در نیویورک دقت کنید که چگونه حتی مردهی خود را که در یک درگیری تصادفاً کشته شده تبدیل به قهرمان تخیلی قصههایاش میکند و نام او را روی صفحات اول روزنامهها به ذهن میآورد.
آقای سربرنیکوف برای پرداخت بهتر و ملموستر لیمونوف گذری به شخصیت پردازی کاراکتر تراویس در «راننده تاکسی» آقای اسکورسیزی هم زده است. بعید است مخاطبی که راننده تاکسی را دیده باشد و در همان لحظات ابتدایی ترک شدن لمونوف توسط لنا و شروع سرگردانیهای نئونوآرگونهی این کاراکتر میان خیابانهای نیویورک دائم در ذهن خود این را تکرار نکرده باشد که «بالاخره کی قراره بگی لیمونوف تراویسه».
آقای سربرنیکوف به این درخواست ذهنی مخاطب پاسخ میدهد و ابتدا با پررنگ کردن پرسه زدنهای لیمونوف شکستخورده و منزوی در پیادهروهای نیویورک و ترکیب این میزانسن با تاکسیهای زرد این کلانشهر بستر ذهنی مخاطب را آماده میکند. سپس از طریق واگویههای تهاجمی لیمونوف ما را با همزاد تراویس روبهرو میکند؛ همزادی که برعکس تراویس سعی دارد همهی آنهایی که او آشغال خطاب میکرد بشوراند.
لیمونوف در این قصه نه یک فعال سیاسی و نه یک ادیب معرفی میشود. او صرفاً فردی شکستخورده است که در انزوای نادیدهگرفتنها هیولایی افراطی را عیان میکند. بههمین سبب است که لانگتیک تمپو بین دقیقهی ۸۹ تا ۹۲ مخاطب را بیپرده در برابر لیمونوف قرار میدهد. لیمونوف در فروریختن دیوار برلین و فروپاشی جماهیر شوروی در هیچ زمینی نبود، چراکه طی دهههای گذشته او در هیچ جبههای قرار نداشت.
در نتیجه لیمونوف حزب خود را برای روسیهای دیگر با نام حزب ملی بلشویک تبدیل به جنبشی تندرو کرد که نتیجهی آن را بین سالهای ۲۰۱۴ تا کنون شاهد هستیم. آقای سربرنیکوف در فیلم لیمونوف: قصیده آنقدر زیبا روایت میکند که مخاطب در هیچ نقطهای از آن حس نمیکند این داستان برآمده از ذهنیتی سوبژکتیو و علیه عداوتهای پوتینیسم در روسیه است، بلکه از طریق داستان لیمونوف و افراطیگریهایاش مخاطب را در برابر واقعیت قرار میدهد.