صفحه اصلی > نقد فیلم : نقد فیلم روشنایی | The Light 2025

نقد فیلم روشنایی | The Light 2025

نقد فیلم روشنایی

نام انگلیسی: فیلم The Light

نام فارسی: فیلم روشنایی

محصول: ۲۰۲۵ – کشور آلمان

ژانر: درام، موزیکال

رده‌ی سنی: ۱۵+

امتیاز: ۲ از ۴

مصطفی ملکی

طی دو مرور گذشته سیری در دنیاهای مختلفی داشتیم که آقای تام تیکور خلق کرده بود؛ از «فیلم بدو لولا بدو» تا «عطر» . آقای تیکور در میان این دو اثر و پس از عطر نیز در دنیاهای ژانری دیگری سرک کشید؛ از جمله همکاری‌هایی با هالیوود و ستارگان آن. حال پس از نزدیک به یک دهه بار دیگر آقای تیکور را روی پرده‌ی نقره‌ای سینماها با فیلم فیلم روشنایی در برابر خود داریم؛ اثری که گویی پاسخ کارگردان به جامعه‌ای ست که در آن زیست می‌کند.

روایت فیلم روشنایی در باب خانواده‌ای چهار نفره است که روی لبه‌ی پرتگاه فروپاشی قرار دارند؛ پدری با نام «تیم» که در دنیای سرمایه‌داری درگیر فشار بالای کار برای در قافله ماندن است، مادری با نام «میلنا» که تحت تأثیر سانتیمانتالیسم اروپایی احساس این را دارد که می‌تواند با بودجه‌ی وزارت امور خارجه در یکی از مناطق فقیرنشین نایروبی آمفی‌تئاتری را برای کودکان و نوجوان‌ها احداث کند و از این طریق باعث فراموشی لحظه‌ای فقر در آن‌ها شود.

دو فرزند نوجوان تام و میلنا در دو دنیای متفاوت از هم زندگی می‌کنند؛ «فریدا» که تحت تأثیر ووکیسم افراطی غربی درگیر مصرف قارچ و ال‌اس‌دی است و هر روز در خیابان‌های برلین روزگار را بر مردم عادی سیاه می‌کند. اما «یون» در دنیای یک بازی واقعیت مجازی گیر افتاده و خیلی کم فضای بیرون از اتاق خود را تجربه می‌کند.

نحوه‌ی ورود آقای تیکور به این روایت از طریق کاراکترهای مختلف از جمله «فرح» و مستخدم فعلی این خانواده است. کارگردان قرار است از طریق روشنای نور چشمک‌زن فرح که کاربردی روان‌درمان‌گرانه دارد مخاطب را وارد دالان مرگی ناخواسته و در نهایت گره‌خوردن زندگی‌ها به یکدیگر کند. در ۲۰ دقیقه‌ی ابتدایی ترکیب زیبایی از کمدی هجوآمیز و در عین حال سیاه آقای تیکور را شاهد هستیم.

به‌نوعی او خیلی ملایم‌تر از «اری استر» در «فیلم ادینگتون»  گزاره‌ای را علیه ووکیسم و فروپاشی هویت اخلاقی و اجتماعی جامعه‌اش ارائه می‌دهد. او در این گزاره سعی دارد همچون پدربزرگی مهربان بخش اعظمی از ناامنی‌های حاصل از ورود پناهنده‌ها را حذف ذهنی کند و از طریق فرح به مخاطب این موضوع را القاء کند که کشورش پناهنده‌های سوری آن‌قدر بدی هم ندارد. فرح همچون واسطه‌ای قرار است خانواده‌ی چهارنفره‌ی تیم را بار دیگر تعریفی از جنس هسته‌ی اصلی جامعه‌ی مدرن ببخشد.

نقد فیلم چشمان بدون چهره | Eyes Without a Face
بیشتر بخوانید

داستان فیلم روشنایی آقای تیکور در این فیلم آن‌قدر از طریق فرم بصری و روایی ساختارمند است که در طول رخدادها دائم در حال کشف بخش جدیدی از دنیای کاراکترها هستیم. اما این تبحر زیبای کارگردان روی استدلال گزاره‌اش بر فیلم روشنایی چندانی ندارد. او گویی در واگویه‌ای ذهنی با خود می‌گوید که بگذار این‌بار را خوشبین باشیم و اگر در آینده‌ی نزدیک بحران فراگیرتر شد، آن‌زمان با زبانی تندتر به کاراکتر فریدا خواهیم رسید. به‌نوعی آقای تیکور در فیلم روشنایی تمام‌بارانی خود زیبایی زایدالوصفی را از طریق واسطه‌گری فرح بین دنیای واقعیت و انتزاع سوگ تصویر می‌کند.

اما او در نهایت در استدلالی خنثی فیلم روشنایی را به پایان می‌رساند. به‌نوعی از نگاه گزاره‌ی او میلنا و فریدا عملاً قربانیان فضایی گل‌آلود در رشد اجتماعی آلمان محسوب می‌شوند. از یک‌سو با زنی مواجه می‌شویم که به‌سبب درک وارونه‌ی ووکیستی از تعهد در حین ازدواج و در یک مأموریت با مردی اهل نایروبی رابطه برقرار کرده و حاصل آن یک پسر است که گویی هیچ درکی از خانواده ندارد.

در برابر او دختر نوجوان همین زن قرار دارد که باز هم به سبب آشوب حاصل از تعاریف ووکیستی در باب اخلاق جنسی و تن زن زیر سن قانونی دچار حاملگی ناخواسته می‌شود و در نهایت اولین تجربه‌ی سقط خود را قبل از ورود به جوانی دارد.

آقای تیکور در دنیای خود حتی برای لحظه‌ای فریدا و میلنا را با فرجام تصمیم‌های اشتباهی که گرفته‌اند روبه‌رو نمی‌کند و از ترس حمله‌ور‌شدن ووکیست‌هایی که زیر نقاب فمینیسم پنهان شده‌اند همه‌چیز را به گردن تیم و جامعه می‌اندازد. این نگاه متوسط به دنیای ازهم‌پاشیده‌ی کاراکترها و پایان خوش جبرآلود آن‌هاست که باعث می‌شود اقیانوس بارانی آقای تیکور تبدیل به حوضچه‌ای کم‌عمق شود.

دیدگاهتان را بنویسید

چهار × سه =