نام انگلیسی: On Becoming a Guinea Fowl
نام فارسی: فیلم در مسیر تبدیل شدن به مرغ شاخدار
محصول: ۲۰۲۴ – زامبیا، ایالات متحده، بریتانیا، ایرلند
ژانر: کمدی سیاه، درام
ردهی سنی: ۱۳+
امتیاز: ۳.۵ از ۴
مصطفی ملکی
شاید در ابتدا این عنوان فیلم در مسیر تبدیل شدن به مرغ شاخدار باشد که ذهن مخاطب را کمی به خود مشغول کند. خانم «رونگانو نیونی» در جایی از فیلم خود و از طریق یک مستند در حال پخش در تلویزیون چنین میگوید که «مرغ شاخدار با صداهای ممتدی که ایجاد میکند نزدیکشدن حیوانات شکارچی را به دیگر حیوانات دشتهای آفریقا هشدار میدهد.» این کارگردان زن زامبیایی در دومین اثر بلند خود فیلم در مسیر تبدیل شدن به مرغ شاخدار مخاطب را از طریق کاراکتر اصلی خود، شولا، به درون زندگی خانوادهای میبرد که هر چه بیشتر در میان روابط آنها غور میکنیم با حقیقتی تلخ اما قابل لمس مواجه میشویم.
شولا در میانههای شب و هنگامی که ظاهراً از یک مهمانی به خانه بازمیگردد با جسد مردی مواجه میشود که روی جادهی روستایی افتاده است. او پس از اینکه از ماشین پیاده میشود و جسد را از نزدیک برانداز میکند با چهرهی دایی «فرد» مواجه میشود. این شروع روایت گویی قرار است مخاطب را همچون آثاری مشابه به درون تفاوت دنیای سنتی و خشک نسل گذشته و نسل کنونی ببرد.
کارگردان اتفاقاً از طریق مهیا شدن شولا و خالههایاش برای مراسم دایی فوتشده این تفاوت را خیلی بیپرده در برابر مخاطب قرار میدهد. شاید در این گذر بهیاد فیلم «طالع» بیفتیم که در یکی از خطوط رواییاش به زندگی پردرد زنی میپرداخت که پس از مرگ همسرش توسط خانوادهی همسر لقب بیوه گرفت و دور انداخته شد. در این روایت نیز با دختری نوجوان بهعنوان همسر بیوهی دایی فرد مواجه میشویم که نوع برخورد خالههای شولا با او جز این نیست.
بهنوعی این زن گویی دیگر در این خانوده جایی ندارد و زمانی این ماجرا بغرنج میشود که او حتی اجازهی استفاده از توالتهای خانه را نیز ندارد و مجبور به رفع حاجت در باغی تاریک است.
اما همهی ماجرا در مراسم سوگواریای که بطن کمدی سیاه در آن جریان دارد خلاصه نمیشود. کارگردان مخاطب را از طریق واگویههای در حال مستی دخترخالهی شولا در باب تجاوز دایی فرد در کودکی به او وارد داستانی پنهان میکند که گویی همه آن را چشیدهاند و همه هم خود را در باب آن به فراموشی زدهاند.
شولا گویی پس از شنیدن تجربهی درد خود از زبان دیگرانی که به طریقی زخم آن لمسهای متوحشانه را خوردهاند مسیر خود را برای تبدیل شدن به مرغ شاخدار دختران این خانواده آغاز میکند.
فرم زیبای فیلم در مسیر تبدیل شدن به مرغ شاخدار خانم نیونی در این است که قرار نیست انتقامی گرفته شود، بلکه این انتقام بهطریقی گرفته شده و حال جسدی بیجان در گوشهای افتاده است.
این جسد اما قربانی یا حتی از دست رفتهای عزیز نیست. او متجاوزی است که ترومای بسیاری از دختران شده است و حال همان دختران طبق سنت و بر اساس اجبار مادرانی که در سوگ برادر نشستهاند باید متجاوز خود را تکریم کنند.
کارگردان در طول فیلم در مسیر تبدیل شدن به مرغ شاخدار خود حتی برای لحظهای در دام روایتهای شعاری و احمقانهی غربی که وابسته به جنبشی خاص هستند نمیافتد. داستان فیلم در مسیر تبدیل شدن به مرغ شاخدار او از زنانی میگوید که هیچگاه صدایاشان شنیده نمیشود و باید شولایی در میان آنها برخیزد و با صدای ممتد خود دختران و زنان دیگر را از خطرها آگاه کند. داستان فیلم قبلی خانم نیونی که «من ساحره نیستم» نام داشت نیز به وجه دیگری از مصیبتهای یک زن در میان جامعهی سنتی و خرافاتزده میپرداخت.