نام انگلیسی: Lesson Learned
نام فارسی: فیلم درس عبرت
محصول: ۲۰۲۴ – کشور مجارستان
ژانر: درام
ردهی سنی: ۱۳+
امتیاز: ۳.۵ از ۴
مصطفی ملکی
بروکراسی زمانی ایدهآل است که برای سازماندهی موسسات اداری و خدماتی یک سیستم موفق به کار گرفته شود. تقسیم کار و وظایف، وضع قانون و در نهایت سلسهمراتب ایجادشده زمانی میتوانند یک جامعه را در مسیر رشد قرار دهند که کلیت این سیستم تعبیهشده خاصیت انعطافپذیری در برابر موقعیتهای غیرمترقبه را داشته باشد. آقای «بالین زیملر» در اولین فیلم بلند سینمایی خود سعی دارد این ساختار را در آموزشوپرورش مجارستان به چالش بکشد.
فیلم درس عبرت از ورود «پالکو» و مادرش به خاک مجارستان آغاز میشود. کارگردان از همان ابتدایی که پالکو در هواپیماست سعی دارد درونمایهاش را در برابر مخاطب قرار دهد. یکی از مسافران در میان دیگران لب به اعتراض نسبت به خدمات ضعیف پرسنل پرواز میگشاید و همسرش دائم در حال آرام کردن اوست. پالکو بهسبب کار مادر از آلمان به مجارستان آمده و قرار است سال تحصیلی پیش رو را در یکی از مدارس دولتی بگذراند.
فیلم درس عبرت آقای زیملر پس از ورود پالکو به مدرسه گویی میان این پسر ۱۰ ساله و معلمی جایگزین با نام «یوتسی» تقسیم میشود. دلیل انتخاب پالکو و یوتسی آن است که هر دو نفر با توجه به سن خود نسبت به نظم موجود دچار پرسشهایی منطقی میشوند، اما هیچکس پاسخی جز تبعیت از نظم را ندارد.
به صف صبحگاهی ابتدای سال دقت کنید که پالکو چگونه بهیکباره روی زمین مینشیند، چون صرفاً حوصلهاش سر رفته است. اما معلمانی که او را احاطه میکنند تنها دلیل نشستن را از حال رفتن میدانند و این سکانس با دو دختر دانشآموزی که روی نیمکت از حال رفتهاند مخاطب را وارد مسیر اصلی روایت میکند. از آنسو با یوتسی جوانی مواجه هستیم که برخلاف همکاران میانسال خود سعی دارد خشکی کلاسها را از طریق شیوهی آموزشی خود بر هم بزند.
فیلم درس عبرت آقای زیملر قرار نیست همچون فیلم «اتاق دبیران» وارد هیاهویی بی سر و ته شود و در عوض دوربین ساکن خود را همچون نظارهگر یک سال تحصیلی در این مدرسه قرار میدهد. او از کاراکتر پالکو پسر بچهای ۱۰ ساله را ارائه میدهد که صرفاً کودکی میکند و گاه حتی معنای برخی قوانین را نمیداند.
پالکو صرفاً گاهی فقط میپرسد که این قانون به چه دردی میخورد و قرار است او را به چه سویی هدایت کند. این نگاه ساده و کودکانه زمانی که پاسخی جز تنبیه، محرومیت و انزوای اجباری در پی نداشته باشد تبدیل به عصیانی کاملاً ساکن و برآمده از سکوت میشود. داستان آقای زیملر آنقدر وسعت دارد که به ساختار بروکراسی نیز طعنههای نیشداری بزند.
بهطور مثال به خردهروایت پنجرهی سقوطکرده و تلاش یکی از معلمان برای گرفتن بودجه از آموزشوپرورش دقت کنید. یا به نوع پذیرشی که والدین از این قوانین دارند و بهنوعی نسبت به هر تغییری که قرار است این نظم را بر هم زند اعتراض دارند. این خردهروایتها در کنار یکدیگر هم توسط مخاطب و هم توسط کاراکتر یوتسی نظاره میشوند.
اما یوتسی در فیلم درس عبرت قرار نیست تبدیل به تکقهرمان شود و همچون شعر پینکفلوید شورش کند. او در این ساختار جز یک نفر نیست و شاید از صعود عصیانگرانهی پالکو به بالای درختی قدیمی در مدرسه لذت میبرد.
فیلم درس عبرت آقای زیملر ضربآهنگی ملایم همراه با نماهایی بالشی از اینسو و آنسوی مدرسه دارد. در این ضربآهنگ ملایم مخاطب گاه با چنان فشاری نسبت به ساختاری که قابل تغییر نیست دچار هیجان میشود که بهآنی شرایط جامعهی خود را بر این رخدادها منطبق میکند.
در داستان فیلم درس عبرت با نظمی مواجه هستیم که برای رفع مشکلات چارهای جز پاک کردن صورتمسئلهی یک مشکل ندارد و راه خود را با دوری از آن مشکل پیش میبرد.
در نتیجهی این خشکی و شکنندگی نظم موجود است که معلم بهسبب کمبود بودجه مجبور میشود از طریق ویدیوی آموزشی خودش به نصب پنجره در طبقهی فوقانی مدرسه اقدام کند و مدیر نیز آن درخت پهناور را با ارهبرقی تکهتکه کند تا پالکوهای دیگر چنین مسیری را برای عصیان انتخاب نکنند.