نام انگلیسی: The Family McMullen
نام فارسی: فیلم خانوادهی مکمولن
محصول: ۲۰۲۵ – ایالات متحده
ژانر: درام، خانوادگی
امتیاز: ۰.۵ از ۴
«بری» در شب شکرگزاری تلاش میکند بار دیگر خانواده را گرد هم بیاورد و شبی خاطرهانگیز بسازد؛ شبی که قرار است نماد صمیمیت و پیوندهای خانوادگی باشد. اما خیلی زود این فضای گرم با خبری غیرمنتظره بههم میریزد: نامزدی «پتی» با پسری که بری تمایلی به او ندارد.
این نامزدی بهسرعت، همانقدر اتفاقی که آغاز شده، فرو میپاشد و پتی با آشنایی ناگهانی دیگری، عشق تازهای را پیدا میکند؛ عشقی که بیشتر شبیه یک تصادف است تا نتیجهی یک مسیر احساسی باورپذیر.
این روند برای دیگر شخصیتها نیز تکرار میشود: «تامی» با «کارن» آشنا میشود تا دریچهای برای بازگشت عشق قدیمی بری گشوده شود و «مالی» و «پاتریک» نیز هر یک به شکلی کاملاً تصادفی به عشق تازه میرسند.
پیشتر در نقد فیلم میلرها در ازدواج اشاره شده بود که «ادوارد برنز» چگونه تلاش داشت وارد لایههای زندگی زناشویی زوجهای میانسال شود، اما عمق لازم را نیافت. در فیلم خانوادهی مکمولن این ضعف نهتنها برطرف نشده، بلکه پررنگتر نیز شده است.
برنز اینبار حتی تلاش نمیکند روابط را تا سطحی باورپذیر نگه دارد. همهچیز بر پایهی اتفاقات ناگهانی پیش میرود؛ روابط شکل میگیرند، از هم میپاشند و جایگزین میشوند، بیآنکه مخاطب احساس کند معنایی پشت این تغییرات وجود دارد. همین تصادفهای پیدرپی ساختار روایت فیلم خانوادهی مکمولن را سست و غیرواقعی میکند.
یکی از ویژگیهای شناختهشدهی فیلمهای برنز، استفاده از تصاویر شیک، خانههای بزرگ و آدمهایی از طبقهی مرفه است؛ جهانی مرتب، تمیز و بیدردسر که تنها دغدغهی ساکنانش یافتن عشق است.
در فیلم خانوادهی مکمولن نیز همهچیز به همین شکل پیش میرود. شخصیتها با اینکه در ظاهر مشکلاتی ندارند، دچار بحرانهای احساسیاند؛ اما این بحرانها سطحیتر از آن هستند که بتوانند مخاطب را درگیر کنند.
حتی عشق، که موتور اصلی داستان است، اینبار چنان راحت و اتفاقی پیدا میشود که دیگر هیچ اهمیتی ندارد. وقتی همهچیز در چند لحظه شکل میگیرد و حل میشود، دیگر فرصتی برای باور کردن رابطه باقی نمیماند.
یکی دیگر از بزرگترین ضعفهای فیلم، آشفتگی زمانی آن است. برنز چنان بیتوجه به گذر زمان فیلم خانوادهی مکمولن روایت میکند که مخاطب نمیتواند تشخیص دهد اتفاقات چهقدر طول میکشند.
نمونهی بارز آن همان شب شکرگزاری است: همه سر میز شام هستند، پتی خانه را ترک میکند، نامزدیاش بهسرعت تمام میشود، سپس با چمدانش برمیگردد و خانواده را دوباره شاد و سرحال پای میزی دیگر میبیند.
این جابهجاییهای بیمنطق زمانی بارها تکرار میشود، تا جایی که مخاطب میان روز و شب، گذشته و حال و توالی دقیق اتفاقات سرگردان میماند. ملاقاتهای تصادفی پیاپی—از دیدار مالی با دوست قدیمی گرفته تا برخورد پتی با عشق نخستینش و کشف اینکه معشوقهی قدیمی بری، مادر کارن است—روایت فیلم خانوادهی مکمولن را بیشازپیش به سمت تصنع و اغراق میبرد.
در مجموع، «خانوادهی مکمولن» شبیه مجموعهای از صحنههای شیک و دورهمی است که با برشهایی سریع کنار هم چسبانده شدهاند. فیلم نه پیام مشخصی دارد، نه پرداخت شخصیتی، نه جهان قابلباوری. نتیجه روایتی است گرم و خانوادگی در ظاهر، اما از درون خالی و بیمعنا؛ نمایشی خوشرنگ و لعاب که هیچچیز در آن عمق نمییابد.



