نام انگلیسی: Dune: Part Two
نام فارسی: فیلم تلماسه: بخش دوم
محصول: ۲۰۲۴ – ایالات متحده
ژانر: علمی، تخیلی، هیجانانگیز، ماجراجویی
امتیاز: ۱ از ۴ – 〇〇〇⬤
مصطفی ملکی
دنی ویلنوو در بخش اول فیلم «تلماسه» مخاطب را در برابر اثری حماسی در آینده قرار داد که در همان مرور اشاره کردیم که بهنوعی ارباب حلقههای آینده بود. در دنیایی که آقای ویلنوو در گام اول خود از چندگانهی تلماسه خلق کرده بود با گسترهای از رخدادها مواجه بودیم که در آنها مرزی میان خیر و شر وجود نداشت و همین فرار از ساختار کلیشههای جن و پری باعث شده بود یک اثر در سینمای تجاری خود را همچون یک خلق کامل هنری نمایان کند. اما چه اتفاقی بین بخش اول و دوم افتاده که دن ویلنوو وارد پارهپارههای تصویری در بخش دوم فیلم تلماسه شده است؟
فیلم تلماسه ۱۶۶ دقیقهای را که آغاز میکنیم، پس از حدود ۵۰ دقیقه دچار نوعی سردرگمی میشویم که آیا کارگردان اثر بهعمد در حال این برشهای نابهجا شده و فیلم تلماسه را بهمرور از تکوتا میاندازد؟ زمانی که به آثار گذشتهی ویلنوو مراجعه میکنیم حتی برای لحظهای این فکر به ذهنامان خطور نمیکند که این کارگردان کانادایی حتی به عمد هم دچار این بیروایتی شود. آقای ویلنوو در بخش دوم داستان خود قرار است پاول را به درون زیست قبیلهای فرمنها ببرد و او را آماده کند تا رهبری را بهدست بگیرد و در نهایت به خونخواهی پدرش قیام کند.
فیلم تلماسه آقای ویلنوو از همان ابتدا دچار دو پاره شده است؛ پارهای را با ضربآهنگ ملایم در حال سیر در دنیای سیاهیها هستیم و پارهی دیگر به نگاهبازیهای پاول و چانی میگذرد که عملاً روایت حماسی را به درون یکی از فانتزیهای جن و پری دیزنی میبرد.
حتی اگر ساختار اصلی روایت آقای ویلنوو مشکل نداشت باز هم میتوانستیم این مقوله را همچون خردهروایتی عاشقانه در کنار استعلای کاراکتر پاول بپذیریم، اما تمرکز اصلی روایت روی این میانهی تینیجری است و قرار است ۱۶۶ دقیقه دست از سر مخاطب بر ندارد. از سویی دیگر شخصیتپردازیای در این اثر به چشم نمیخورد. به شرورهای روایت توجه کنید که با برشهای تلویزیونی آقای ویلنوو گاه در قاب حاضر میشوند و گاه برای مدتی طولانی دیگر خبری از آنها نیست.
از دختر امپراتور تا خاندان مادری پاول همهوهمه کاراکترهایی کاغذی هستند که کارگردان حتی برای ثانیهای روی آنها فکر نکرده و صرفاً چون در رمان وجود داشتهاند تصویر شدهاند. بهطور مثال «فید-روثا» را در نظر بگیرید که کارگردان تقریباً هیچ برنامهای برای پرورش او ندارد؛ با یک خنجر جان چند خدمتکار را میگیرد، در صحنهای که بسیار مضحک است به دوئل با سه بازماندهی اتروییدیزها میپردازد، توسط یکی از بنیجرزها اغوا میشود و در نهایت با پل اصول مودیب دوئل میکند و کشته میشود.
آقای ویلنوو در طول ۱۶۶ دقیقه حتی این کاراکتر را تبدیل به شخصیتی که بتواند مخاطب را مجاب به پذیرش او بهعنوان یک شرور کند انجام نداده است. اوصرفاً با قرار دادن زائدهای در دهان این بازیگر قرار بود آب دهان او را به مخاطب نشان دهد. انبوهی از این کاراکترهای نیمبند در سرتاسر فیلم وجود دارند و هر سکانسی که در پس سکانس قبلی میآید بیشتر و بیشتر افسوس میخوریم.
شاید تنها امیدواری این اثر همان موسیقی هانس زیمر (بهخصوص آن موسیقی رعبآور و مملو از تعلیق در افتتاحیهی برخی سکانسها) و بازی بینقص «خاویر باردم» در نقش استیلگار است. «تیموثی شالامی» بازیگر خوبیست و این بر کسی پوشیده نیست، اما او باید در احاطهی چند بازیگر قدرتمند قرار بگیرد تا ضعفهایاش پوشیده شوند. آقای ویلنوو بخش دوم روایت خود را تبدیل به دیزنیلندی کرده که بیشتر مضحک است تا حماسی.
تصور کنید که اگر خاویر باردم و بازیهای چهرهای او و نگاههای مملو از هیجاناش در پس بازی شلامی وجود نداشت، این بازی مضحک آقای ویلنوو چگونه پیش میرفت.
زمانی که دو بخش فیلم تلماسه را با فاصلهی کوتاهی از یکدیگر مشاهده میکنیم، بهطرز قابل ملموسی شاهد فروپاشی روایت، شخصیتپردازیها و در نهایت رخدادها میشویم.
فیلم تلماسه دوم هیچ نشانی از قصد کارگردان برای گلآلود کردن فضای پروتاگونیستی و آنتاگونیستی ندارد و همهی تلاش آقای ویلنوو تبدیل به بازی کودکانهی شالامی و زندایا شده است.