نام انگلیسی: Dear Santa
نام فارسی: فیلم بابانوئل عزیز
محصول: ۲۰۲۴ –ایالات متحده
ژانر: کمدی
ردهی سنی: ۱۳+
امتیاز: ۲ از ۴
مصطفی ملکی
«برادران فارلی» همیشه در صدر کمدیهای میانهی هالیوودی بودهاند. پیتر و بابی فارلی نبض موقعیتهای کمدی را میشناسند و بهنوعی مخاطب سینمای سرگرمی را با شخصیتپردازیهای کلیشهی این ساختار سینمایی جذب داستانهایاشان میکنند. حال بابی فرالی در اثری دیگر که جدای از برادر خود وارد آن شده است سعی دارد از کلیشهی بابانوئل و خانوادهای دچار فقدان وارد داستان خود شود.
لیام بههمراه پدر و مادر خود چند ماهی است که به مکانی جدید نقل مکان کردهاند. آقای فارلی از همان ابتدا سعی دارد آن حفرهای را که منجر به این نقل مکان شده است از نظر مخاطب پنهان و در عین حال دائم روی آن تأکید کند. این خانواده در مرز از هم پاشیدن است و لیام این نکته را بهتر از هر کس دیگری میداند.
شروع فیلم بابانوئل عزیز همانی است که از سینمای این کارگردان انتظار داریم؛ موقعیتهایی کمدی و در عین حال گزنده که مخاطب را پس از برداشتن رویهی کمدی وارد رئالیسم دردناک این خانواده میکند.
آقای فارلی برای ورود به فیلم بابانوئل عزیز خود سعی کرده از داستانهای افسانهای در ژانر دلهرهی ماورایی و غول چراغ جادو نهایت بهره را ببرد تا بابانوئل – شیطان از درون دوزخ وارد دنیای لیام شود. چه کسی برای این نقش بهتر از «جک بلک»؟ جک بلک یکی از معدود بازیگران کمدی خلاقی است که هم در صداپیشگی انیمیشن و هم نقشآفرینی در آثار لایواکشن باعث میشود مخاطب جذب روایت شود.
در فیلم بابانوئل عزیز نیز کارگردان سعی دارد از طریق بازی زیبای روایی با مشکل املایی لیام، او را وارد دنیایی کاملاً اشتباهی کند. لیام در نامهی خود به جای بابانوئل یا همان Santa، نام شیطان یا همان Satan را مینویسد.
فیلم بابانوئل عزیز از این لحظه به بعد وارد دنیای فانتزی خود میشود. پردهی دوم مملو از موقعیتهای کمدی و جذابی است که مخاطب را وادار به خیالپردازیای از جنس لیام میکند. این موقعیتها که در پی همان سه آرزوی کلیشه پیش میآیند حفرههایی را که در ابتدای فیلم بابانوئل عزیز توسط کارگردان ایجاد شده بودند پر میکنند.
فیلم بابانوئل عزیز یکی از آن آثار متوسط و در عین حال سرگرمکنندهای است که جذابیت خود را مدیون تسلط کارگردان روی روایتهای کلیشه و افسانهای و در عین حال موقعیتهای جدید از ترکیب آنها با یکدیگر است.
شاید فقط این برادران فارلی باشند که از دل داستان کلیشهی کریسمس، بابانوئل و پسری تنها وارد چنین دنیای جذابی میشوند که از دل آن فانتزی و خیال بیرون میآید. در روایتهای کلیشهی کریسمسی عملاً گرهگشایی قابل اعتنایی وجود ندارد و همهچیز در همان پردهی سوم به انتها میرسد؛ شروران به نتیجهی اعمال خود میرسند و در نهایت قهرمان داستان و خانواده با چاشنی یک موزیک پاپ کنار درخت کریسمس هدایای خود را باز میکنند.
آقای فارلی نیز روی همین مسیر پیش میرود، اما او جک بلک را دارد و روایتی که میتواند این کلیشه را وسیعتر کند. در گرهگشایی داستان هم شاهد ریفهای گیتار آقای جک بلک هستیم و هم انتهایی از خیالپردازی که هر مخاطبی از ابتدا برای این خانواده آرزو میکرد و این یعنی نزدیکی مخاطب و کاراکترها در یک داستان کاملاً ساده.