نام انگلیسی: The Witcher: Nightmare of the Wolf
نام فارسی: انیمیشن ویچر: کابوس گرگ
محصول: ۲۰۲۱
امتیاز: ۲ از ۴ – 〇〇⬤⬤
سارا
«وزمیر» ویچرِ به ظاهر جوانیست که در میان جنگل و برف با هیولاهای مختلف میجنگد و به ازای هر هیولایی که میکشد کیسهای سکه و طلا را جایزه دریافت میکند. اما این هیولاها به طرز عجیبی در اطراف شهر زیاد شدهاند و این امر باعث شده است ساحرهی جوان شهر؛ «بانو گیلکرست» نسبت به وجود این هیولاها مشکوک شود. او معتقد است وجود این هیولاها و لشنها باید ربطی به درآمدی که ویچرها کسب میکنند داشته باشد.
داستان «ویچر» اولین بار در سال ۱۹۸۶ به صورت یک داستان کوتاه برای مسابقهی داستاننویسی علمی-تخیلیِ مجلهای فانتزی در لهستان توسط آندری ساپکوفسکی نوشته شد. این داستان کوتاه آنقدر مورد استقبال قرار گرفت که ساپکوفسکی قبل از شروع سری رمانهای آن، چهارده داستان کوتاه از آن را هم منتشر نمود.
به طبع رمانها هم مورد استقبال علاقهمندان قرار گرفتند و از این رو در سال ۲۰۱۹ یک سریال تلویزیونی لایو اکشن از آن ساخته شد. این سریال هشت قسمتی بود و بر شخصیت یک ویچر به نام «گرالت» تمرکز داشت. در قسمت آخر این سریال نامی از یک ویچر قدرتمند و خاص برده میشود که «وزمیر» نام دارد. حال در سال ۲۰۲۱ یک انیمیشن به صورت اسپینآف ساخته شده است که در آن قرار است داستان زندگی «وزمیر» روایت شود.
انیمیشن ویچر: کابوس گرگ از همان سکانس ابتدایی تکلیف خود را با ما روشن میکند و با کشتار وحشیانهای که یک لشن باعث میشود و سپس ورود وزمیر که این لشن را میکشد، به ما هشدار میدهد که این انیمیشن مناسب افراد زیر شانزده سال نخواهد بود. سپس انیمیشن ویچر: کابوس گرگ در مسیر خود با فلشبک شدن به گذشته سرگذشت وزمیر را از دوران نوجوانی و زمانی که با پدرش در یک مزرعه خدمتکار بوده است، نشان میدهد و به وضوح و با سادگی به شرح وقایع زندگی او میپردازد.
در این میان این فلشبکها چندین بار تکرار میشوند و داستان گذشتهی وزمیر به صورت موازی با داستان زمان حال او روایت میشود. اما داستان انیمیشن ویچر: کابوس گرگ برخلاف سریال آن یا حتی برخلاف بسیاری از داستانهای فانتزی و جادوگری دیگر ساختار روایی پیچیده و غیرقابلفهمی ندارد.
درواقع این پیرنگ منظم و ساختار روایی آسان یکی از مزیتهای این انیمیشن محسوب میشود که در عین غیرقابلپیشبینی بودناش، توانسته است با توجه به الگویی روشن درک داستان را برایمان آسان کند.
اینکه ما به عنوان بیننده میتوانیم حتی اگر سریال آن را ندیده باشیم با داستان اصلی انیمیشن ویچر: کابوس گرگ ارتباط برقرار کنیم خود نشاندهندهی شخصیت کامل این داستان است. اگرچه موضوعات فرعی و شخصیتهای فرعی آن میتواند سوالاتی را برای ما ایجاد کند اما درنهایت داستان اصلی و پیرنگ هدفمند داستان در راستای خود پیش رفته و به پایان میرسد.
شخصیتهای فرعیای انیمیشن ویچر: کابوس گرگ مانند اِلفی که با وزمیر دوست است – و البته سکانس اثرگذاری را هم در داستان ایجاد میکند- چنانکه باید پرداخت نشده است و تنها وجود دارد تا یک گره داستانی را باز کند. با این حال همانطور که گفتیم حتی این اتفاق هم باعث نمیشود مسیر اصلی داستان تغییر کند و از این روست که این انیمیشن جذابیت داستانی خوبی برای سرگرم شدن، دارد.
آیا به بازی ویچر علاقمند هستید؟ سریال ویچر
از سوی دیگر تصاویر شفاف انیمیشن ویچر: کابوس گرگ علیرغم اتفاقاتی که عموماً در تاریکی و در هالهای از دود و مه رخ میدهد ارتباط برقرار کردن با آن را آسان کرده است. این تصاویر شفاف به مدد نورها و سایههای استفاده شده در متن تصاویر و قرار گرفتنشان در جای درست ایجاد شده است. مثلاً استفاده از رنگ سبز براق برای مایعات جادویی یا رنگ زرد و قرمز آتشهایی که در اطراف محیط پیرامونی وجود دارند.
درواقع ایجاد این نورها که باعث ایجاد سایههایی بر روی چهرهی شخصیتهای داستان شده، تصاویر را به واقعیت نزدیکتر کرده است. البته که نباید از صدای گیرا و جذاب «تئو جیمز» برای شخصیت وزمیر نیز غافل بود که توانسته است بهخوبی انتقال احساسات این شخصیت را رقم بزند.