نام انگلیسی: 28 Weeks Later
نام فارسی: فیلم ۲۸ هفته بعد
محصول: ۲۰۰۷ – بریتانیا، ایالات متحده، اسپانیا
ژانر: دلهره، هیجانانگیز
ردهی سنی: ۱۶+
امتیاز: ۲ از ۴
مصطفی ملکی
پس از موفقیت فیلم اول و بهنوعی کالتشدنش میان مخاطبان، بعید بود که عوامل سازنده به سراغ فیلم دوم نروند. اما اینبار بویل و گارلند در نقش تهیهکننده زمام امور را بهدست «خوآن کارلوس فرسنادیو» سپردند تا در سال ۲۰۰۷ اینبار بهسراغ ۲۸ هفته بعد از همهگیری ویروس خشم برود.
ویروسی که فقط جزیرهی بریتانیا را درگیر خود کرده بود. در نتیجه همهی دنیا تلاش کردند تا این جزیره را در قرنطینهای جهانی قرار دهند و برای اینکار ناتو و ایالات متحده پاکسازی را آغاز کردند.
اینبار نیز مانند فیلم 28 روز بعد اول وارد یک افتتاحیه میشویم؛ افتتاحیهای که در آن «دان» و «آلیس» در کلبهای به همراه یک خانوادهی دیگر مشغول زندگی هستند. از مکالمات آنها چنین برمیآید که این زوج صاحب دو فرزند هستند که در شروع همهگیری منتقل شدهاند.
آقای فرسنادیو در همین افتتاحیه کاراکترهای اصلی را به مخاطب معرفی میکند و همانطور که انتظار میرود پس از آشوب افتتاحیه وارد فرآیند بازگشت «اندی» و «تمی» بههمراه چندهزارنفر دیگر به لندن میشویم.
در فیلم ۲۸ هفته بعد با همان ساختار استفاده از جامپاسکرهای محدود و اقتصادی با کمک موسیقی متن آقای مورفی مواجه هستیم. اما گویی وقتی روایت فیلم ۲۸ هفته بعد در جریان است و اتفاقات مختلف برای اندی و تمی رخ میدهد همهچیز بیش از تصادف بهنظر میرسد.
بهنوعی آقای فرسنادیو در فیلم ۲۸ هفته بعد نتوانسته قابهای خود را از بند سناریویی که طراحی کرده خلاص کند. شاید انتخاب بازیگران و در نتیجه تیپشدن شخصیتها فیلم ۲۸ هفته بعد را از تکوتا میاندازد.
به کاراکترهای اسمارلت و دویل در کنار اندی و تمی دقت کنید. مسیری را که پیش روی این کاراکترها قرار میگیرد با مسیر جیم، سلنا، فرانک و هانا مقایسه کنید. بهنوعی آقای فرسنادیو در این اثر پیازداغ مد نظر را بیش از حد داغ کرده و همین باعث شده اثرش طعمی را که باید ندهد.
برای آثاری از این دست که کارگردان سعی دارد کاراکترهای خود را در هزارتوی بحران به مقصدی خاص برساند باز هم مسئلهی پلاتآرمور به ذهن خطور میکند؛ اینکه کارگردان تا چه حد کاراکترش را خوب شخصیتپردازی کرده تا مخاطب دائم با او در گذر از تودرتوها همراهی کند.
در این فیلم ۲۸ هفته بعد شخصیتپردازیها آنگونه نیستند که مخاطب را مجاب به پذیرفتن تواناییاشان در عبور از مخمصهها کند. از سوی دیگر پلات آقای فرسنادیو حذفهایی را صورت داده که قرینهای برایشان متصور نیستیم.
او در همان ابتدا منطقهی مورد حفاظت در لندن را همچون پلانی سردرگم به مخاطب ارائه میدهد و این کلاف را آنقدر میپیچاند تا در نهایت خودش نیز در آن گم شود. بهنوعی باید اینگونه گفت که آقای فرسنادیو در فیلم ۲۸ هفته بعد نه توانسته خودش را در فیلم «بینقص» ارائه دهد و نه حتی به قوام اثر آقای بویل برسد.
در این فیلم صرفاً با اثری مواجه هستیم که امضای هیجانهای هالیوودی را در خود دارد و هر کاراکتری در نقطهای مشخص منتظر است تا اکت خود را انجام دهد. فیلم ۲۸ هفته بعد آقای فرسنادیو اثری متوسط است که برای همیشه زیر سایهی اثر اول جا خوش میکند.
اما آخرین شات فیلم ۲۸ هفته بعد را بهیاد داشته باشید. چرا که در فیلم سوم و بهقول آقای گارلند و بویل شروع سهگانهای جدید به آن نیاز پیدا خواهید کرد.