نام انگلیسی: Sketch
نام فارسی: فیلم نقاشی
محصول: ۲۰۲۵ – ایالات متحده
ژانر: فانتزی، هیجانانگیز
ردهی سنی: ۱۳+
امتیاز: ۳.۵ از ۴
مصطفی ملکی
اینکه دنیای فانتزیهای در خط موازی و کاملاً قابل اصطکاک با ژانر دلهره گام برمیدارد، حرف گزافی نیست. در دنیای یک اثر فانتزی معمولاً از کلیشههای دلهره نهایت بهره را میبرند تا سیاهی لحظاتی از زندگی واقعی کاراکترهای اصلی نمایان شود و در نهایت در دنیایی کاملاً سوررئال جنگ میان انتزاع و واقعیت شکل بگیرد.
شاید ژانر فانتزی یکی از مظلومترین ژانرها باشد. اینکه استودیوها در ژانر فانتزی مجبور به هزینهی بیشتر برای جلوههای ویژه و خلق دنیای سوررئالیستی هستند بهکنار، فیلمسازان نیز گویی در خلق چنین روایتهای چندلایهای همت ندارند.
بهنوعی دنیای فانتزی مرز میان دنیای شیرین کودکی و نوجوانی و تلفیق آنها با بزرگسالی است. تعریفی که ارائه میدهیم در باب دنیاهای داستانی تلفیقی با اساطیر کشورها و رمانهای مختلف نیست.
بلکه منظور آندسته از فانتزیهاست که از میان کوچههای یک شهر خود را نمایان میکند و مخاطب را به سفری ذهنی میبرد. فیلم نقاشی آقای «سث ورلی» قرار است ما را به درون چنین انتزاع شیرینی ببرد.
یکی از مهمترین ارکان یک روایت فانتزی و خانوادگی همان ۵ دقیقهی ابتدایی است؛ آیا مخاطب این خانواده و کاراکترها را میپذیرد یا خیر. همهی این پذیرش بستگی به شخصیتپردازی کارگردان، انتخاب بازیگر و در نهایت بازیگردانی او دارد.
فیلم نقاشی آقای ورلی این نوید را به مخاطب میدهد که قرار است درون خانوادهای روایت را مشاهده کند که در همان ۵ دقیقهی ابتدایی واقعاً یک خانوادهی متشکل از پدر، پسر و دختر هستند. «تیلور» بهعنوان پدر بههمراه «امبر» و «جک» همسر و مادر خود را از دست دادهاند.
حال در شرایطی وارد زندگی این سه نفر میشویم که هرکدام بهشیوهی خود در حال مواجهه با این سوگ است. بهنوعی کارگردان قرار است مخاطب را وارد انتزاع سوگ آسیبپذیرترین فرد خانواده، امبر، کند و در این مسیر تیلور و جک را به کمک او بفرستد.
فیلم نقاشی آقای ورلی در هیچ نقطهای از خود قرار نیست مخاطب را درگیر جلوههای ویژهی آنچنانی و تقابل پالتهای رنگی مختلف کند. او روایت خود را از دفترچهی نقاشی امبر آغاز میکند و انتزاع فیلم نقاشی را درون همین دفترچه ادامه میدهد.
امبر همهی تنفری را که از دنیای بدون مادر دارد در این دفترچه بهصورت موجودات تخیلی مختلف طراحی کرده است. همین موجودات هستند که در کل پردهی دوم و سوم قرار است مخاطب و دیگر کاراکترهای داستان را به درون نبردی نهایی با سوگ و در نهایت پیروزی پذیرش آن و ادامهی مسیر زندگی ببرد.
آقای ورلی در فیلم نقاشی دست به اغراقی متناسب با دنیای فانتزی میزند. موجودات او همانهایی هستند که از ذهن کودکانهی امبر تراوش کردهاند و خاصیتی بیرونی ندارند. او حتی در اقدامی زیبا امبر متنفر از دنیا را در قالب یک طراحی در برابر امبر واقعی و سوگوار قرار میدهد.
آقای ورلی در این دنیا پا را فراتر نمیگذارد و حتی قرار نیست این موضوع را همچون روایتهای میانه کشوری و جهانی کند. آنچه در فیلم نقاشی میبینیم رنگهای بیرونآمده از درون دفترچهی نقاشی امبر است که تأثیرات عدم پذیرش سوگ را در دنیای پیرامونش نشان میدهد.
آقای ورلی حتی از تیلور و جک در این مسیر دست نمیکشد و در عین همراهی با امبر، مواجههی این دو با سوگ را در دنیای خودشان بهتصویر میکشد. فیلم نقاشی از آن دست آثاری است که میتوان در کنار خانواده تماشا کرد و لحظهبهلحظه و با مکثهای متعدد موضوعات جدیدی را برای اشتراک با تازهنوجوانها خلق کرد.



