نام انگلیسی: The Creator
نام فارسی: فیلم خالق
محصول: ۲۰۲۳ – ایالات متحده
ژانر: علمی-تخیلی، اکشن
امتیاز: ۰.۵ از ۴ – 〇〇〇◐
مصطفی ملکی
آقای «گرث ادواردز» یکی دیگر از بیشمار هالیوودنشینانی است که بار دیگر با اثر جدید خود فیلم خالق به ما نشان میدهد فیلمسازی قریحه نیاز دارد و نه صرفاً تکنیک، سینما داستان میخواهد و نه سوله، و در نهایت سینما صرفاً بالا بردن زمان فیلم و انبوه جلوههای ویژه نیست.
ادواردز باید بداند که نیاز است جیمز کامرون باشی تا جلوههای ویژه نیز در خدمت تو باشد و نه تو در خدمت آن. در هر حال ادواردز قرار است در اثر جدید خود فیلم خالق به درونمایهی کلیشهی انسان و هوش مصنوعی ورود کند.
داستان فیلم او اواخر قرن بیستویک است. ادواردز ابتدا کاراکتر اصلی فیلم، «جاشوآ»، را در کنار همسر باردارش نشان میدهد. او در فیلم خود دنیا را به دو بخش آسیای نوین و جامعهی غرب تقسیم کرده است.
غربیها دیگر از هوش مصنوعی استفاده نمیکنند و قصد دارند آسیاییها را که همچنان در حال توسعهی این فنآوری هستند مجاب به عدم استفاده از آن کنند؛ حتی با استفاده از زور. جاشوآ ظاهراً نیروی نفوذی غرب در میان آسیاییهاست و در همان ابتدای فیلم نیز طی یک شبیخون همسرش متوجه این قضیه میشود.
آقای ادواردز داستان را به پنج سال بعد میبرد و جاشوآ را در حال زندگی روتین خود نشان میدهد. به احتمال زیاد همهی شما دیگر تا انتهای مسیر را میتوانید پیشبینی کنید و باید گفت جز آن چیزی که در ذهن شما میگذرد اتفاق دیگری در این فیلم رخ نخواهد داد.
ادواردز در ابتدای فیلم خالق خود دو رقیب خداگونه را به مخاطب معرفی میکند؛ «نیرماتا» یا همان خدای هوش مصنوعی که در جایی میان مردمان آسیای نوین پنهان شده است، و در مقابل ابرسفینهای با نام «نومد» که در دست غربیهاست و با استفاده از آن به اهداف خود حمله میکنند.
داستان آقای ادواردز حفرههای عمیقی دارد که در طول فیلم خالق تلاشی از سوی کارگردان برای پر کردن آنها نمیبینیم. سرگشتگی کاراکتر جاشوآ در فیلم خالق، اگر بخواهیم طبق همان اصول کلیشهی اکشنهای هالیوودی پیش برویم.
باید در جایی از فیلم به انتها برسد و او تبدیل به قهرمان از خواب برخاسته شود. اما این اتفاق و آن لحظهی رستگاری هیچگاه رخ نمیدهد.
جاشوآ از ابتدا تا انتهای فیلم همان کاراکتر بیخاصیتی باقی میماند که مخاطب هیچگاه چهرهی همیشهمتعجب او را درک نمیکند. بازی بهشدت ضعیف آقازادهی دنزل واشنگتن نیز به این عدم پختگی کاراکتر جاشوآ کمک بزرگی میکند.
زمانی که فیلم انگاره ی نولان را از ذهن میگذرانیم باز هم به بازیگردانی خوب این فیلمساز بریتانیایی پی میبریم. «جان واشنگتن» واقعاً بازیگر خوبی نیست و این را بارها پس از فیلم «انگاره» ثابت کرده است.
او بازیگری خلاق و منعطف نیست و چهرهی معتجب او گویی توسط یک جراح زیبایی با تزریق ژل زیر پوستی ثابت مانده و تغییر نمیکند.
فیلم خالق» روی کاغذ دنیای بزرگ و آشوبی سراسری را به ذهن میآورد، اما زمانی که تصویر این آشوب را میبینیم، چیزی جز آشوبی ۱۰نفره و منقطع مقابل چشمان ما قرار نمیگیرد.
آقای ادواردز برای هویت دادن به این دنیای پر از آشوب فقط نیاز به درکی خلاقانه و ذهنی تصویری داشت، اما گویا این کارگردان در اثر جدید خود فیلم خالق همهی مسیرها را به اینسو بسته است. فیلم خالق چیزی شبیه تصور یک کودک از بزرگی جهان است؛ همینقدر کوچک و خام.