نام انگلیسی: The Isle
نام فارسی: فیلم جزیره
محصول: ۲۰۰۰ – کرهی جنوبی
ژانر: درام، عاشقانه
ردهی سنی: ۱۷+
امتیاز: ۳.۵ از ۴
مصطفی ملکی
زمانی که تاریخ سینمای کرهی جنوبی را مرور میکردیم از پایهگذران سینمای نو این کشور در میانهی دههی ۱۹۹۰ گفتیم؛ «هونگ سانگسو»، «کیم کی دوک»، «لی چانگ-دونگ» و دیگران. این اولین باریست که وارد یکی از آثار سینمای «کیم کی دوک» میشویم.او تا قبل از فیلم «جزیره» ۳ فیلم بلند را روی پرده برده بود که در باب هر کدام طی مرور تاریخ سینمای کرهی جنوبی صحبت کردیم.
اما قرار است طی چند موج از سینمای کیم کیدوک آثاری را انتخاب کنیم که یا برآیندی از چند اثر قبل و بعد خود محسوب میشوند یا در کنار چند اثر دیگر از دنیای این کارگردان جهانبینی مشخصی را ارائه میدهند. برای شروع این مسیر با دو فیلم جزیره و «پسر بد» آغاز میکنیم.
کیم کی دوک «جزیره» را با سکوتی که همیشه دوست دارد آغاز میکند. کاراکتر او زنی جوان، زیبا و صامت است. او حرف نمیزند و بهتنهایی منطقهای را اداره میکند که کلبههای ماهیگیری معلق روی یک برکه به ماهیگیرانی از اینسو و آنسوی کشور اجاره داده میشوند.
کارگردان طی ۱۰ دقیقهی ابتدایی این زن را هم روح پری دریایی این برکه تصویر میکند و هم زنی را نشان میدهد که طی اقامت این مردان (انتخاب همهی این مشتریان در قالب مرد هم از آن دست زیرکیهای کیم کی دوک است که باعث بدفهمی فعالان ووکیستی مخالف او در کرهی جنوبی شده است) به آنها همه نوع سرویسی ارائه میدهد.
یا تن خودش یا دو کارگر جنسیای که در منطقهی پیرامون این برکه زندگی میکنند. همزمان با شخصیتپردازی این کاراکتر آنسوی دیگر این روایت نیز خود را به برکه میرساند؛ مردی از هم پاشیده که با یک کلت کمری به این منطقه پناه آورده است و هر بار دوربین روی او میرود گویی در حال انجام مقدمات خودکشیست.
آقای کیم کی دوک با یک فلشبک که تنها بازگشت به بیرون از این برکه در فیلم جزیره محسوب میشود محرک این آشفتگی را در شخصیت مرد تصویر میکند؛ او همسر و معشوق همسر را با همین اسلحه به قتل رسانده و متواری شده است.
روایت آقای کیم کی دوک از طریق همین دوگانهی اضطراب مرد و ملالت حاصل از روزمردگیهای زن عاشقانهی خود را پیریزی میکند. بسیاری فیلم جزیره را با آن دو صحنهی ماهی و سگ فیلم جزیره را یک فیلم ضد حقوق حیوانات میخوانند، اما آنچه میبینیم بازنمایی ساده و بدون خشونتی از وحشت واقعی دنیای پیرامون است.
از سوی دیگر دوستانی از همین دسته کیم کی دوک را کارگردانی ضد زن تشخیص میدهند و اینگونه عنوان میکنند که زن برای این فیلمساز جز اروتیسم و بردگی جنسی کارایی دیگری ندارد
. اما زمانی که به فیلم جزیره و دیگر فیلمهای این کارگردان مینگریم با طرحوارهای از زندگی انسان مواجه هستیم که شکل دیگری از حقیقت پیرامون ما را تصویر میکند. مگر نه اینکه در جامعه مردان صاحب کمی قدرت در حال سوءاستفاده از تن زن هستند؟ تنها اتفاقی که طی سالهای گذشته افتاده این است که دهان فعالان مهم این حوزه بهاندازهی عمق جیبهای پر از پول فاندهاشان باز شده است.
در صورتی که سالبهسال در حال گسترش این سوءاستفادهها در فرمی جدید و حتی دموکراتیکتر هستیم. فیلم جزیره آقای کیم کی دوک از طریق بازنمایی تمام مردانهی سوءاستفادهگران متأهل و مجرد در زمینی دیگر بازی میکند. زن صامت روایت او در نقش حکمرانیست که بهدنبال لمسی عاشقانه است.
آقای کیم در روایت خود ابتدا نشان میدهد که این زن برای ارضای میل جنسی خود نیازی به پیمودن مسیری سخت ندارد. آنچه او در آن مرد متواری میبیند گویی روی دیگر بیپناه و ملول خودش است.
در نتیجه بازی قلابهایی که ابتدا قرار است جان این دو را بگیرند و سپس رهاییبخش سوررئالیستی آنها میشوند نیمهی دوم داستان را به خود اختصاص میدهند.
داستان فیلم جزیره همانند بسیاری از آثار آقای کیم کی دوک یک پا در دنیای قابل لمس ما دارد و پای دیگرش در پایانی سوررئالیستی است که مخاطب را وادار به مرور کل داستان میکند. روایت همآغوشیهای پایانی فیلم جزیره همانقدر برای مخاطب غیرقابل باور است که نمردن رستم بهدست شغاد.
آقای کیم کی دوک جزیره را همچون سرپناهی زنانه برای مردی بیپناه به رخ میکشد؛ مردی که درون موهای زائد اطراف واژن آن زن خود را از گزند اضطراب دنیای بیرون رها میکند.
برای درک بهتر منطق روایتهای آقای کیم کی دوک گویی باید قابهای او را دنبال کرد. دوربین این کارگردان مانند همیشه با جسارتی مثالزدنی در قابهای خود و حرکتی که اطراف کاراکترها دارد کاملاً آزاد است و هیچ محدودیتی ندارد.
آنچه در فیلم جزیره میبینیم دوری کارگردان از متوسلشدن به عناصر داستانی عاشقانههای جریان اصلی و بازنمایی داستانی عاشقانه در دنیای داستانی فیلمساز است.