نام انگلیسی: Unforgivable
نام فارسی: فیلم نابخشوده
محصول: ۲۰۲۳ – کرهی جنوبی
ژانر: جنایی
ردهی سنی: ۱۴+
امتیاز: ۱ از ۴
مصطفی ملکی
مقولهی قلدری دوران نوجوانی آنقدر پدیدهی شایعی در سرتاسر دنیاست که گویی هر فیلم جدیدی در اینباره باز هم برای مخاطب تازگی دارد؛ تازگی از آن جهت که گویی این مقوله هنوز هم در سرتاسر دنیا و در میان همهی جوامع همچنان لاینحل باقی مانده است.
این دمل چرکین خشونت نوجوانی و احتمالاً از بین رفتن آیندهی بسیاری از این نوجوانهایی که مورد قلدری قرار میگیرند آنقدر تازه است که حتی کارگردان فیلم «مارشمالو» در بخشی از شخصیتپردازی اثر علمی-تخیلی خود نیز به آن پرداخته بود.
حال زوج کارگردانی کرهای، «سو جون-بئوم» و «ایم کیونگ-هو»، در اولین اثر بلند سینمایی خود فیلم نابخشوده سعی دارند تصویری ۱۵ ساله را از عواقب قلدریهای خشن در یک دبیرستان را بهتصویر بکشند و نشان دهند که چگونه این تروما ممکن است جان فردی را در دو دهه بعد بگیرد.
فیلم نابخشوده خمیرمایههای ابتدایی هر اثر جنایی در ساختار کرهای را داراست؛ ورود انبوهی از کاراکترها در سکانسهای مختلف و ابهامی که قرار است در باب بطن اصلی روایت تا پایان پردهی اول باقی بماند. مهمتر از همه آنکه در اینجا ضربآهنگ ملایم نیز نقش پررنگی دارد.
پس چگونه با رعایت تمامی این فاکتورها باز هم با اثری مواجه هستیم که در پایان خود تبدیل به جزیرهای از وصلهپینههای ناجور روایی میشود؟ سادهترین پاسخ شخصیتپردازی است. در فیلم نابخشوده زوج کارگردانی برای ورود به درونیات کاراکترهای خود به سال ۲۰۰۵ میروند.
سپس در سال ۲۰۱۰ نیز سرک میکشند و در نهایت خط اصلی روایت را در زمان حال پی میگیرند. آنها اما در این سر زدنها شخصیتپردازیها را فراموش کردهاند. بهطور مثال دو کاراکتر اصلی ماجرا در زمان حال و گذشته قرار است عصارهی همهی آن قلدریها را در خود داشته باشند؛ یونگ-هون که ۱۰ سال پیش خودکشی کرده و سوژهی اصلی تمام این بیعدالتیها بوده است.
پس از او با «جونگ-هیون» مواجه هستیم که در زمان حال مسؤول پروندهی قتلهای سریالیای است که همه با یک نام به یکدیگر مرتبط هستند؛ یونگ-هون. او و کاراکتر یونگ-هون دوستان دوران دبیرستان بودهاند.
اما بهسبب ابهام در رفتارهای شخصی یونگ-هون و ترس از اینکه همراهی با او در نظر دیگران تعبیری بد داشته باشد، یونگ-هون را پس زده است. این گره اصلی روایت است و قرار است در طول پردهی دوم و سوم وارد دوزخ عذابوجدان این بازرس پلیس شویم.اما زوج کارگردانی مانع ورود مخاطب به درون این دوزخ میشوند. آنها به زبان ساده در روایت خود گم شدهاند و قادر به پیدا کردن مسیر اصلی رواییاشان نیستند.
اینکه قرار است مادر یونگ-هون همچون مادران روایتهای جنایی کرهای تبدیل به شخصیت اصلی شود یا جونگ-هیون عذاب وجدان خود را با رویکردی برآمده از مرور گذشته عیان کند و دست به عدالتخواهی در پس چهرهی قانون بزند. هیچکدام از این اتفاقات در فیلم نابخشوده نمیافتد و در عوض با تغییر مسیرهای متعدد زوج کارگردانی مواجه میشویم. در نتیجه داستان بدون افسار رها میشود.
باید گفت که زوج کارگردانی کرهای سعی دارند با اتکا به رئالیسم داستان خود را پیش ببرند و از هر گذر داستانی و قهرمانپروری در مسیر روایت خود جلوگیری کنند؛ بهنوعی شرورها آنگونه که در داستانهای کلیشه قرار است مجازات شوند به سزای عمل خود نمیرسند.
البته این را هم فراموش نکنیم که زوج کارگردانی دوست دارند که این مجازاتها را تصویر کنند، اما انتخاب بدشان در جلوههای ویژه و برشهای اتاق تدوین همین تکنماهای هیجانانگیز را نیز خاموش کرده است.