نام انگلیسی: Friendship
نام فارسی: فیلم دوستی
محصول: ۲۰۲۵ – ایالات متحده
ژانر: کمدی
ردهی سنی: ۱۳+
امتیاز: ۳ از ۴
مصطفی ملکی
فیلم اول آقای «اندرو دیونگ» یک کمدی ساختارمند در باب روابط بینافردی در جامعه است. او در فیلم دوستی سعی دارد نقدی قابل اعتنا را به انزوای انسان مدرن وارد کند. کاراکتر مرکزی این روایت مردی با نام «کرگ» است.
کارگردان در ابتدای فیلم دوستی سعی دارد گذری کوتاه بر زندگی شخصی این مرد داشته باشد؛ همسرش بهتازگی از بند سرطان رها شده است و تکپسرش در آستانهی گذر از نوجوانی و ورود به جوانی است. از سوی دیگر او مدیر اجرایی یک شرکت تبلیغاتی است.
آنچه در بین این لایههای زندگی کرگ چشم مخاطب را به خود جلب میکند، انزوای ناخواستهی اوست. کرگ در روتین زندگیاش و باتوجه به فشار کاری و روحی حداقل تاکنون نتوانسته ارتباطی غیر از رابطههای ایجابی در زندگیاش با دیگری برقرار کند. بههمین سبب است که اولین ملاقات او و «آستین» که در همسایگی آنها زندگی میکند باز شدن دری بهسوی زندگی جدید است.
آقای دیونگ در فیلم دوستی سعی دارد تا جایی که میتواند مخاطب را درگیر این انزوا کند. کرگ عملاً در میانههای روایت حتی به مخاطب اجازهی همذاتپنداری را نمیدهد.
کارگردان از طریق این فاصله سعی دارد این کاراکتر را در دالانی که انتخاب کرده رها کند و حتی سعی ندارد او را همچون برخی فیلمسازان در پردهی سوم نجات دهد. کرگ در این روایت آن زمین قابلاعتماد زیر پایش را دچار لرزش میکند.
در این بین هیچکدام از کاراکترهای پیرامون او حتی سعی در شنیدن او هم ندارند و بهمحض احساس خطر از این همه نزدیکی به آنی دچار فاصله میشوند. آقای دیونگ در روایت خود حتی آن مسیرهای دیگر را نیز در ذهن مخاطب میآورد که شاید «تمی» یا «آستین» هنگام یکی از آن خطاهای هیجانی و ابتدایی کرگ در برقراری رابطه با یک جملهی کوتاه یا یک لبخند از سر محبت میتوانستند مسیر زندگی این فرد را اینگونه درگیر سقوط نکنند. اما کارگردان بهخوبی این خودخواهیهای معمول را در دو کاراکتر یادشده تصویر میکند.
فیلم دوستی یکی از آن آثاری است که بهراحتی اما با آزار میتوان آن را تماشا و بار دیگر به دنیای پیرامون و افراد حاضر در زندگیامان فکر کرد. کرگ در این روایت بهراحتی میان جامعه قابل تشخیص است.
چنین فردی گاهی با یک سلام ساده احساس نزدیکی بیشازحد به فرد مقابل خود دارد و همین باعث دوری بیشتر آن فرد میشود. این دوری در نتیجهی عدم آگاهی فردی مانند کرگ از قواعد نانوشتهی رابطههای دوستی مختلف و حتی روابط اجتماعی است.
فیلم دوستی آقای دیونگ بهخوبی این موضوع را پیش میکشد و همزمان نقد خود را به جامعهای که قرار نیست به کرگ فرصتی برای در جامعه بودن بدهد وارد میکند.
بازی خوب «تیم رابینسون» در نقش کرگ باعث میشود مخاطب حتی در ریزترین جزئیات کاراکتر کرگ نیز خود را حاضر ببیند؛ شاید این را باید بهحساب بازی غلوشدهی این بازیگر گذاشت که چگونه میتواند در یک صحنه مخاطب را متوجه بطن آن قاب کند.
اما این را هم فراموش نکنیم که آقای دیونگ در اولین تجربهی بلند سینمایی خود فیلم دوستی میتوانست دنیای پیرامون کرگ را با جزئیات بیشتری تصویر کند.او در شخصیتپردازی این کاراکتر سنگتمام گذاشته است و از این بابت باید به آقای دیونگ تبریک گفت، اما حسرت آنجاست که این کارگردان بهراحتی میتوانست از شخصیتهای آستین و تمی و حتی استیون نهایت بهره را ببرد.