نام انگلیسی: The Amateur
نام فارسی: فیلم آماتور
محصول: ۲۰۲۵ – ایالات متحده
ژانر: هیجانانگیز
ردهی سنی: ۱۳+
امتیاز: ۱ از ۴
مصطفی ملکی
یکی از خودخوریهای نگارنده در باب این اثر امتیاز ۱ به آن است؛ به این دلیل که هم نمیتوان از بازی خوب بازیگرانی چون «رامی مالک» و «ریچل بروزناهان» چشم پوشید و هم در عین حال نمیتوان چشم را بر بیقوارگی اثر بست.
آقای «جیمز هاز» در دومین گام خود برای قرار گرفتن در سینمای پرستاره و بلاکباستری بهسراغ بازسازی اثر اقتباسی سال ۱۹۸۱ رفته است؛ اثری جاسوسی که در آن مأموری با نام «چارلی هلر» پس از مرگ همسرش توسط تروریستها خود را در مسیر انتقام قرار میدهد.
فیلم آماتور از نقطهی آغاز تا تیتراژ پایانی روایتی پایینتر از یک اثر متوسط اکشن و جاسوسی است. شاید در ابتدا این را بهحساب عدم جسارت کارگردان بگذارید و اینگونه تصور کنید که او در دومین اثر سینماییاش چندان جسارت این را نداشته که از کلیشهها دوری کند.
اما به فیلم قبلی کارگردان با نام «یک زندگی» که در کانال هم مرورش کردیم مراجعه کنید. آقای هاز هنوز به مرحلهی جسارت در پرداخت یک اثر سینمایی نرسیده است. او بهمعنای کامل در دنیای فیلم آماتور همچون یک آماتور ژانری عمل میکند.
اما بگذارید درونمایهی اثر را از نظر بگذرانیم و اینکه آقای هاز چگونه از رسیدن به آن درونمایه عاجز است. فیلم آماتور در باب مردی پشتمیزنشین و بسیار آرام است که در دفتر مرکزی سازمان سیا مشغول رمزنگاری و رمزشکنی دادههاست.
او و همسرش همکار هستند و زندگی عاشقانه و بهدور از هر جنجالی را از سر میگذرانند. این مرد همسرش را طی یک حادثهی تروریستی از دست میدهد و سعی دارد با انتقام به همسرش ادای دین کند.
حال داستان فیلم آماتور بهگونهای قرار است ادامه یابد که چهار هدف او نه از طریق مأموریت غیرممکنی یا حتی جمیز باندی به سزای عمل خود برسند، بلکه از طریق نبوغ چارلی هر کدام از این صحنههای قتل باید تبدیل به یک غافلگیری شوند.
آنچه قرار است این صحنههای انتقام را به یکدیگر وصل کند انزوای حاصل از سوگ کاراکتر چارلی است. آقای هاز درست در بهتصویر کشیدن همین نقطهاتصال عاجز است، چون گویی آن را درک نکرده است. اگر بازی خوب بازیگری چون رامی مالک نبود آیا مخاطب هم قادر بود از طریق قابهای کج و معوج آقای هاز به این خطوط روایی برسد؟
فیلم آماتور حتی برای مخاطب آسانگیری که انتظار چندانی از سینمای هیجانانگیز و اکشن ندارد هم آماتور است. آقای هاز برای تبدیلشدن به یک بلاکباسترساز نیاز به تلاش بسیاری دارد و باید در این مسیر مشاهدات سینمایی خود را بالا ببرد. داستان جدید فیلم آماتور در هر پلان یک منفذ دارای نقص دارد و جمع این منافذ از اثر جدید آقای هاز فیلم آماتور یک آبکش قابل اطمینان ساخته است.
بهنظر میرسد چنین کارگردانی برای تغییر مسیر از آثار سینمایی تلویزیونی و بعضاً سفارشیهای بیبیسی بهسوی سینمای جریان اصلی مسیر سختی را در پیش دارد.
تا اکنون اثر اول را آقای «هاپکینز» و اثر دوم را رامی مالک با تجربهی آقای ربات و اکت سولوی خود تا حدی قابل تماشا کردهاند. باید دید اثر بعدی را نیز یک ستارهی دیگر در قعر بیروایتی و بیهدفی کارگردان تبدیل به اثری تقریباً قابل تماشا میکند یا آقای هاز واقعاً در این آشفتگی روایی دست به خانهتکانی ذهنی خواهد زد.