نام انگلیسی: Shadow Force
نام فارسی: فیلم واحد سایه
محصول: ۲۰۲۵ – ایالات متحده
ژانر: اکشن
ردهی سنی: ۱۳+
امتیاز: ۰ از ۴
مصطفی ملکی
«جان کارناهان» هرگاه که کارگردانی کرده فیلم بدی نساخته است. آثار این کارگردان یا اکشنهای هیجانانگیز هستند یا اکشنهای ابزورد و در هر دو حالت شاهد این هستیم که او بهخوبی تسلط ژانری خود را در هر اثر نشان میدهد.
بهطور مثال هر دو اثر اخیر او را در کانال مرور کردهایم؛ «مرحلهی آخر» و «پاسگاه». او در هر دو اثر بهخوبی مخاطب را در برابر امضای روایی و فرمیاش قرار داد. اما در کمال تعجب اثر جدید این کارگردان خوشقریحه گویی اصلاً کار او نیست.
در فیلم جدید آقای کارناهان فیلم واحد سایه هر چیزی را میتوان حدس زد جز کارگردانی خودش. از زمانی که فیلم واحد سایه آغاز میشود تا زمانی که به پایان کسلکننده و احمقانه و کلیشهاش میرسد حتی بهاندازهی یک پلان نشان از داستانی سرگرمکننده ندارد که مخاطب آسانگیر اکشن بتواند با آن ارتباط برقرار کند.
حماقت ووکیستی از همان ابتدای فیلم واحد سایه گویی در وجود داستان آقای کارناهان رخنه کرده است. او تا اثر آخرش، پاسگاه، در چنین دنیاهایی زیست نمیکرد و عمدتاً خود درونمایهی اکشن بود که در آثارش نفس میکشید. اما گویی فشار استودیویی و تضمین ادامهی فعالیت در سینمای جریان اصلی بر این کارگردان هم وارد آمده تا دست به ساخت چنین افتضاحی بزند.
در باب داستان فیلم واحد سایه حتی رغبت پرداخت به شخصیتهای کاغذی و مچالهشدهی کارگردان وجود ندارد، چه برسد به اینکه بخواهیم در باب نقاط عطف و پیچشهای روایی آن صحبت کنیم.
اما بگذارید در باب کلیت روایت و رخنهی ترس حاصل از حملهی متوحشان ووکیست به آثار مختلف کارگردانهای سینما بنویسیم؛ جایی که کارگردانی چون کارناهان مجبور به استفاده از بازیگر توانایی چون «دا وین جوی رندولف» در روایتی اشتباه میشود. خانم ردندولف را بهطور حتم با درخشش در فیلم «جاماندگان» میشناسیم؛ درامی خوشساخت و قابل اعتنا که از این بازیگر و تواناییاش نهایت بهره را برده بود.
اما نگاه ووکیستی و احمقانه و مضحکی که طی یک دههی اخیر بر سینما سایه افکنده باعث شده تا این بازیگر ایفاگر نقشی باشد که حتی در خوشبینانهترین حالت نیز با او قرابتی ندارد؛ یک مأمور کارکشتهی سازمان سیاه با توانایی عملیات میدانی.
زمانی که کارگردانی چون کارناهان این نقش را به بازیگی چون رندولف میدهد بهطور حتم باید انتظار این را داشته باشیم که برشهای غیرضروری و نماهای اضافی و ثانیهای در اثر خودنمایی کنند و باعث سکتههای منقطع در فیلم شوند.
همانطور که در بالا اشاره شد کارگردانی چون کارناهان که طی دو دهه فعالیت در سینمای اکشن و هیجانانگیز اثر بدی را روی پرده نبرده است، بهراحتی و بهسبب مسمومشدن فضای غالب سینما مجبور به ساخت اثری میشود که حتی در دستهبندی سینمای گروه ب اکشن نیز جای ندارد.
شاید اگر اثر جدید آقای کارناهان را با آثار اکشن سینمای گروه ب مقایسه کنیم، قدرت صحنههای اکشن آن آثار بهسبب بهره بردن از برخی رزمیکاران حرفهای در نقشهای اصلی فیلم واحد سایه گیرایی بیشتری برای مخاطب این ژانر است. باید دید اثر جدید این کارگردان در سال پیش رو آیا او را در مسیر درست قبلیاش قرار میدهد یا انحراف موضعی از طریق فیلم واحد سایه همچنان ادامه خواهد داشت.