صفحه اصلی > نقد فیلم : فیلم عطر: داستان یک قاتل | Perfume: The Story of a Murderer

فیلم عطر: داستان یک قاتل | Perfume: The Story of a Murderer

فیلم عطر

نام انگلیسی: Perfume: The Story of a Murderer

نام فارسی: فیلم عطر: داستان یک قاتل

محصول: ۲۰۰۶ – آلمان، فرانسه، اسپانیا، ایالات متحده

ژانر: هیجان‌انگیز

رده‌ی سنی: ۱۶+

امتیاز: ۳.۵ از ۴

مصطفی ملکی

«تام تیکور» در فیلم عطر در قامت یک خالق ظاهر می‌شود. او ژان-باپتیست را در قرن هجدهم و در میان بازار ماهی‌فروشان فرانسوی خلق می‌کند. اما از همان ابتدا این جدامانده از جامعه را حتی دچار جبر زبانی هم نمی‌کند.

به‌نوعی کارگردان در نقش خالقی ظاهر می‌شود که سعی دارد ژان-باپتیست را برای خلقت‌های پیش روی خود همچون موش آزمایشگاهی در معرض آزمایش‌های مختلف قرار دهد.

ژان-باپتیست تنها یک سلاح دارد؛ او را دفع کنید تا بدترین مرگ گریبان شما را بگیرد. آقای تیکور برای شناساندن این توانایی به مخاطب ابتدای فیلم عطر را در ضربآهنگی بسیار ملایم اما با انتخاب درست نماها پیش می‌برد تا هم ژان-باپتیست را تبدیل به طردشده‌ای بینوا تصویر کند و هم انتقام خاموش او را از همه‌ی صاحبانش بگیرد.

فیلم عطر

در نهایت او ژان-باپتیست را به درون جامعه می‌فرستد؛ جایی که برای اولین‌بار و آزادانه عطر تن یک دختر جوان او را مدهوش می‌کند. ژان-باپتیست در این لحظه گویی برای اولین‌بار در حال تجربه‌ای نو در زندگی‌‌اش است که تا پیش از این هیچ‌گاه در معرض آن قرار نگرفته است.

آقای تیکور دقیقاً همین مضمون را قرار است به‌تصویر بکشد. به دقایق ۲۳ و ۲۴ رجوع کنید و ببینید ژان-باپتیست چگونه غرق تماشای تماس دو لب و تنانگی دو تن می‌‌شود. این هیجان منجر به اولین قتل او می‌شود.

قتلی که مرگ را در برابرش قرار می‌دهد. گویی پس از دختر آلوفروش ژان-باپتیست به‌دنبال خلق عطر همان تن است و تا انتها در جست‌و‌جوی همین است.

عطر دختر آلوفروش گویی استعاره‌ای زیبا از اولین عشق ژان-باپتیست است. او در هیچ‌کدام از این رخدادها نه‌تنها تعریفی از عشق، دوست‌داشتن و دوست‌داشته‌شدن ندارد، بلکه هیچ کاراکتری او را درگیر این فهم نمی‌کند. در نتیجه آنچه مشاهده می‌کنیم تلاش خود او برای رسیدن به این مفهوم است.

آقای تیکور از طریق همین استعاره‌سازی عطر تن زنانه و اغواگری اسیر درون شیشه‌های عطر ژان-باپتیست او را تبدیل به قاتلی خشن می‌کند. اما این قتل‌ها از منظر ژان-باپتیست صرفاً ابزاری برای رسیدن به تعالی محسوب می‌شوند. آقای تیکور در کل پرده‌ی دوم و سوم دقیقاً روی همین موضوع پافشاری می‌کند.

نقد فیلم سالتبرن 2023 Saltburn | دلهره آور و سیاه!
بیشتر بخوانید

همین اصرار کارگردان برای دورکردن توحش ژان-باپتیست از امر خودآگاه است که باعث همدردی مخاطب با او می‌شود. در دقیقه‌ی ۶۱ راوی فیلم عطر ژان-باپتیست را آن‌قدر زیبا توصیف می‌کند که گویی قرار است در ادامه شاهد یک تراژدی باشیم.

بی‌شک همین اتفاق هم رخ می‌دهد. برای درک بهتر این تراژدی پنهان در میان عصیان عطر ژان-باپتیست بگذارید سری به خوان هشتم اخوان ثالث بزنیم:

فیلم عطر

قصه می‌گوید
این برایش سخت آسان بود و ساده بود
همچنان که می‌توانست او – اگر می‌خواست –
کان کمند شصت‌خم خویش بگشاید
و بیندازد به بالا، بر درختی، گیره‌ای، سنگی
و فراز آید.
ور بپرسی راست، گویم راست
قصه بی‌شک راست می‌گوید
می‌توانست او اگر می‌خواست
لیک . . .

اخوان ثالث در این چند بند و بندهای قبل از آن در حال ارائه‌ی حسرتی در باب مرگ رستم در ته چاه شغاد است. راوی فیلم عطر نیز در پرده‌ی سوم و قبل از رسیدن ژان-باپتیست به دروازه‌ی پاریس با نثر خودش حسرت ذهنی اخوان را بیان می‌کند.

اما ژان-باپتیست رستم شاهنامه نیست و این تلاقی معانی در پیشواز از مرگ است که باعث این مثال شد. آقای تیکور ژان-باپتیست را مخلوقی معرفی می‌کند که همیشه آرزوی بوییده‌شدن را داشت، اما او بود که فقط دیگران را می‌بویید.

ژان-باپتیست آرزوی دوست‌داشته‌شدن داشت، اما او بود که فقط دوست می‌داشت. روایت زیبای فیلم عطر استعاره‌ای از روی پنهان حسرت‌هاست که در گوشه‌و‌کنار جهان گاه از سوی یک شخص تبدیل به عصیانی خونین می‌شود.

دیدگاهتان را بنویسید

2 × 3 =