نام انگلیسی: Baby Assassins: Nice Days
نام فارسی: فیلم آدمکشهای ظریف: روزهای عالی
محصول: ۲۰۲۴ – کشور ژاپن
ژانر: اکشن-کمدی
ردهی سنی: ۱۴+
امتیاز: ۳ از ۴
مصطفی ملکی
آقای «یوگو ساکاموتو» در دو اثر قبلی نشان داد که تا چه حد روی داستان «ماهیرو» و «چیساتو» مسلط است و میتواند این دو آدمکش متضاد از هم را درگیر روابط اجتماعی کند. در فیلم آدمکشهای ظریف 1 با دو شخصیت منزوی در جامعه مواجه بودیم که هیچ درکی از این روابط اجتماعی نداشتند و قصه روی آموختن اولین گامهای این آمیختگی اجتماعی استوار بود.
در فیلم آدمکشهای ظریف 2 مشاهده کردیم که چگونه این دو کاراکتر صمیمیت را همچون دو دوست و نه دو همکار برای آدمکشیهای سفارشی یاد میگیرند. اولین نشانههای فداکاری برای یک دوست و بهخطر انداختن جان خود را در دو کاراکتر شاهد بودیم.
حال در فیلم آدمکشهای ظریف: روزهای عالی افتتاحیه عملاً دو دختر ۲۰ ساله را تصویر میکند که در حال لذتبردن از تعطیلات هستند. اگر مخاطبی بدون اینکه دو اثر قبلی را دیده باشد وارد این فیلم آدمکشهای ظریف: روزهای عالی شود بدون شک درگیر یک کمدی میانه خواهد شد تا زندگی دو قاتل حرفهای. کارگردان ژاپنی سعی کرده ماهیرو و چیساتو را وارد مرحلهی بعدی از درک بهتر روابط اجتماعی کند.
اما او همزمان نشان میدهد که این دو برای بهتر فهمیدن جامعه نیاز به گستردهکردن روابط اجتماعی خود دارند. بههمین سبب است که در همین آغاز و زمانی که دو کاراکتر از یکدیگر جدا میافتند دچار انزوایی آمیخته با واگویه میشوند. از سوی دیگر موتیف کلامی و ذهنی این داستان تولد ماهیروست که چیساتو را در مأموریتی که تبدیل به تعطیلات کاری شده دچار اضطراب میکند.
قوام دو روایت قبلی به تسلط کارگردان روی صحنههای اکشن، برشها و ضربآهنگی بود که به آنها میداد. در عین حال وابسته بودن روایت به کمدی ژاپنی نیز باعث ساختارمندترشدن این ترکیب میشد.
در فیلم آدمکشهای ظریف: روزهای عالی نیز شاهد هستیم که آقای ساکاموتو چگونه از این ویژگی روایت خود نهایت بهره را میبرد تا داستان تبدیل به تکهای جداافتاده در این سهگانه نشود. اما یکی از مهمترین نکات فیلم آدمکشهای ظریف: روزهای عالی در سه بخش زن بودن دو کاراکتر اصلی است.
آیا ژاپنیها از حملهی ویروس ووکیسم در امان بودهاند؟ حداقل میدانیم که طی یک دههی گذشته در سینمای ژاپن چنین تهاجمی خود را نشان نداده است. در نتیجهی همین قرنطینه است که دو کاراکتر زن روایت در داستانی اکشن بهراحتی مخاطب را درگیر جذابیتهای بصری سینمای اکشن میکنند.
شاید مخاطب پس از تماشای این سهگانه بار دیگر آثاری چون «بالرین» را در ذهن مرور کند و با خود اینگونه واگویه کند که هالیوود بهعمد مخاطب را از درگیری با این جذابیت ذاتی سینمای اکشن دور میکند.
بهنوعی هالیوود طی یک دههی اخیر دچار مازوخیسمی سادیستی شده است که همزمان مخاطب و خودش را آزاری بینهایت میدهد. از سوی دیگر باید خوشحال بود که ویروسهای غیراصیل دنیای غرب به سینمای شرق نفوذ نکرده و در این تکه از جهان میتوانیم تلاش فیلمسازان را برای ارائهی روایتهایی دستاول در سینمای ژانری شاهد باشیم.
سهگانهی اکشن آقای ساکاموتو پتانسیل این را دارد که بهراحتی تبدیل به یک فرنچایز دوستداشتنی و کالت شود. بهنوعی مخاطب همچنان انتظار دارد ماهیرو و چیساتو در ادامهی مسیر تبدیل به دخترانی جوان شوند که از دل جامعهگریزی به درون جامعه میروند و خود را با آن آمیخته میکنند.