نام انگلیسی: Mercy for None
نام فاسی: سریال به هیچکس رحم نکن
محصول: ۲۰۲۵ – کشور کرهی جنوبی
ژانر: اکشن، جنایی
ردهی سنی: ۱۶+
امتیاز: ۳ از ۴
مصطفی ملکی
اینکه نام کلی مرور تاریخ سینمای کرهی جنوبی را «سینمای عشق و خشونت» نهادیم بدین سبب بود که این سینما تعریف جدیدی را از خشونت و اکشن در سینمای جهان باز کرد.
به نوعی اینگونه میتوان گفت که ساختار کرهای خشونت در سینما امضایی پررنگ است که دیگر سینماها صرفاً میتوانند از آن الگوبرداری کنند. طی دو دههی ۲۰۰۰ و ۲۰۱۰ با انبوهی از جناییها، گنگستریها و اکشنهای کرهای مواجه بودیم که گویی در همهی احساسات انسانی تنیده شده.
بودند و بدون هیچ خط قرمزی خود را فریاد میزدند. سریال به هیچکس رحم نکن به کارگردانی «چوی سونگ-اون» در خط روایی ساده یک مفهوم را دنبال میکند؛ انتقام از دل نوآر فیکشن.
زمانی که از فیلم نوآر صحبت میکنیم گویی همیشه باید این را در ذهن داشته باشیم که نوآر فیکشن در نقاطی که فیلم نوآر از آن و داستانهای پلیسی و کارآگاهی بهره میبرد مرزی مشترک با آثار نوآر دارد.
اما کیست که نداند در نوآر فیکشن قربانی تمام تلاش خود را میکند دیگران را همچون خود در یک بازی دو سر باخت تبدیل به قربانی کند و این چرخهی خشونت را با تمام توان ادامه میدهد. سریال به هیچکس رحم نکن نیز با محوریت کاراکتر «نام گی-جون» همین خط روایی ساده را پی میگیرد.
داستان سریال به هیچکس رحم نکن ساده است. برادر نام گی-جون کشته میشود و او تا آخرین نفسهای خود از تکتک افرادی که مستقیم یا غیرمستقیم در قتل او دست داشتهاند انتقام میگیرد. ساختار روایی فیلم حول همان دنیای گنگستری سینمای کره روایت میشود.
دو گروه بزرگ گنگستری شهر سئول را در اختیار دارند. نام گی-جون ۱۱ سال پیش در نقش عالیجناب خاکستریپوش سعی کرده هر دو گروه را در این جایگاه قرار دهد و خودش نیز با شعاری که برای دوام این تجارت بنیان نهاده تبدیل به اولین قربانی دنیای جدید میشود و دنیای گنگستری را پشت سر میگذارد.
داستان سریال به هیچکس رحم نکن درست در لحظهای مقابل چشم ما قرار میگیرد که برادر نام گی-جون قرار است بهعنوان رئیس بعدی گروه جو-وون انتخاب شود، اما در همان شب به قتل میرسد.
از این پس و طی هفت قسمت شاهد خشونتی افسارگسیخته هستیم که کارگردان سعی دارد در تصویر کردن آن از آثار بسیاردیدهشدهی سینمای کره طی دو دههی اخیر نهایت بهره را ببرد؛ از «فیلم پیرپسر» تا «من شیطان را دیدم». باید گفت که این کارگردان نوپا بهخوبی از این قابها بهره میگیرد.
شاید اگر سریال به هیچکس رحم نکن را به پایان برسانید در بازگشت ذهنی به قابهای آن احساس کنید با یک اثر سیاهوسفید مواجه بودهاید. این را باید به حساب ذکاوت کارگردان در نورپردازی، انتخاب لوکیشن، میزانسن و در نهایت طراحی لباس و پالت رنگی گذاشت.
او برای پررنگ و اشباعشدن رنگ قرمز خون در اثر خود از کتوشلوارهای سیاهوسفید گنگسترها نهایت بهره را میبرد تا بخشی از میزانسن را اینگونه تعریف کند. از سویی دیگر انتخاب لوکیشنها عمدتاً فضاهایی تلفیقی از بتن و شیشه و فولاد هستند که باعث میشود این رنگپریدگی بیشتر منعکس شود.
بههمین سبب است که قرمز خون در سریال به هیچکس رحم نکن گویی بیش از هر رنگ دیگری اشباع شده؛ در صورتی که مخاطب در طول اثر بارها و بارها قابهای رنگی ماندگاری را در فضای داخلی و بیرونی شاهد است.