نام انگلیسی: The Mohican
نام فارسی: فیلم موهیکان
محصول: ۲۰۲۵ – فرانسه
ژانر: جنایی، درام
امتیاز: ۲.۵ از ۴
دنیای سرمایهداری و طمع در افزایش سطح رفاه، و از سوی دیگر جاذبههای توریستیِ در دل طبیعت، سودجویان را بر آن داشته است تا با بهرهگیری و سوءاستفاده از منابع طبیعی و انهدام آنها، در پی سودآوری به هر قیمتی باشند.
این روند، از سویی دیگر، زندگی ساکنان محلی را نیز دچار مخاطره کرده و آنان را ناگزیر از سیر طبیعی زیستشان خارج میسازد. «فردریک فاروچی»، فیلمنامهنویس و کارگردان، با استفاده از این موضوع، فیلم موهیکان را در ژانری هنری ارائه میدهد. دغدغهمندی فاروچی در فیلم پیشین او نیز کاملاً مشهود بود.
او اینبار نیز به معضل جهانشمول دیگری اشاره میکند تا بتواند صدای رسای این قشر در برابر موج تخریب محیطزیست باشد. فاروچی، پس از ساخت چندین فیلم کوتاه، دومین اثر بلند سینمایی خود فیلم موهیکان را به مقاومت چوپانی منزوی و کمصحبت اختصاص میدهد.
«جوزف» با نقشآفرینی درخشان «الکسیس ماننتی»، گلهدار دهها بز است؛ سنتی که در جزیره کورسیکا، از بزرگترین جزایر دریای مدیترانه، مرسوم است. دلالان املاک و مستغلات به او پیشنهاد خرید ملکش را میدهند، اما او با فروش زمین مخالف است.
هنگامی که دلالان، که گنگستروار خواهان تصاحب زمین جوزفاند، با خشونت وارد میشوند، او نیز با آنان درگیر میشود و در سانحهای یکی از سرکردههای مافیا کشته میشود.
خواهرزادهی جوزف، «وانینا» با بازی «مارا تاکین»، که برای تعطیلات از پاریس به جزیره آمده، در حمایت از دایی برمیخیزد و میکوشد اخبار را لحظهبهلحظه از طریق شبکههای اجتماعی منتشر کند تا از این راه، عدالت واقعی و ظلمی را که بر این ساکنان روا داشته میشود، بازتاب دهد.
فاروچی در فیلم موهیکان مینیمالیستیِ نئووسترن، موضوعی ساده و در عین حال عمیق را روایت میکند. او که جوزف را چوپانی لجباز و بهقول یکی از شخصیتها «ناهنجار» به مخاطب میشناساند، درصدد است از حقوق این دسته از حاشیهنشینان و روستاییان در برابر موج عظیم استثمار املاک و گسترش وحشتناک ویلاسازی که در پی بتنریزی در نوار ساحلی شکل گرفته، دفاع کند.
بیش از هر چیز، فیلمبرداری موهیکان که عاری از هرگونه زرقوبرق و در عین حال سرشار از جذابیت بصری است، بیننده را در مدتزمان مناسب مسحور خود میکند. تعقیبوگریزهای حسابشده میان جوزف و اوباش هوشمندانه طراحی شدهاند.
عبور از میان گردشگران و آفتابگیرهایشان ـ که نشانهای از سرمایهداری و مدرنیتهاند ـ و در قابی دیگر، گریز در دل طبیعت بکر و وحشی و در میان روستاییان، تضادی چشمنواز را رقم میزند. شخصیتپردازی درست و بهدور از هرگونه نقش اضافه، مانع از کسالت مخاطب میشود.
جوزف نمایندهی مقاومت است و به گفتهی یکی از ساکنان، «آخرین موهیکان» لقب میگیرد. او، برخلاف بسیاری، بهراحتی زیر بار ظلم نمیرود و در برابر آن با قدرت عرضاندام میکند.
نکتهی دردناک ماجرا آنجاست که جوزف با پناه گرفتن در میان گلهداران، در جایی که انتظار میرود دربارهی مقاومت، پایداری و تلاش برای بقا در نظام فاسد سرمایهداری سخنی بشنود، تنها بحث دربارهی نژاد بزها در میگیرد؛ نشانهای از مردمی که بهراحتی تن به ظلم داده و از حق خود گذشتهاند.
در مقابل، وانینا در محفلی موزیکال با اجرای راک روبهرو میشود که در قطعهای موسیقایی از «موهیکان» ـ همان جوزف ـ یاد میکند. او در این لحظه به تأثیر و قدرت رسانههای جمعی در بازتاب چنین رخدادهایی پی میبرد.
گرچه تصاویر دیواری چاپشده از جوزف که یادآور «چهگوارا»ست اغراقآمیز بهنظر میرسد، اما نمیتوان از تأثیرگذاری تکنولوژی و مواجههی مسالمتآمیز سنت و مدرنیته از نگاه فاروچی چشم پوشید.
موهیکان با درامی اجتماعی آغاز و بهتدریج به تریلری پرتنش بدل میگردد. صحنهپردازی منحصربهفرد از نقاط قوت فیلم موهیکان است. نماهای صلحآمیز از جزیره و گردشگرانی که ساحل را مکانی برای آرامش خود برگزیدهاند، در تضاد با خشونت پنهان در جزیره، پارادوکسی جذاب را بهزیبایی القا میکند.
فاروچی نقد قدرت را بر فیلم موهیکان حاکم میسازد؛ تسلط نیروهای سرمایهداری بر فضاهای روستایی را گوشزد میکند و نشان میدهد هیچ مکان و فضایی از دید زمینخواران پنهان نیست. هرچند دورافتاده باشد، باز هم قابلیت تبدیل به سرمایه و ثروت را دارد؛ در یک کلام، «مافیا تهدیدی همیشگی است».
از دیگر عوامل مؤثر بر جذابیت فیلم موهیکان باید به موسیقی متن اشاره کرد. تم اتمسفریک آن، که همسو با نماها و جلوههای بصری طبیعی است، تعلیق و دلهره را بهدرستی به مخاطب منتقل میکند. فاروچی با دومین فیلم بلند خود نشان میدهد هنوز کارگردانانی وجود دارند که در میان هیاهوی کاذب دنیای سرگرمی، نگاهشان به مسائل انسانی و حیاتی معطوف است.



