نام انگلیسی: Found Footage: The Making of the Patterson Project
نام فارسی: فیلم ویدیوی پیداشده: ساخت پروژهی پترسون
محصول: ۲۰۲۵ – ایالات متحده
ژانر: دلهره، مستندنما
ردهی سنی: ۱۶+
امتیاز: ۲ از ۴
بعید است مخاطبی که در ژانر دلهره غرق شده باشد، از مستندنماها در میان سه زیرژانر محبوبش نام نبرد. خاصیت مستندنماها در سینمای دلهره، چیزی جز تجربهی عریان ترس برای مخاطب نیست. به همین سبب، بسیاری از این آثار توسط فیلمسازانی خلاق تولید شدهاند.
آقای «مکس تسانس» در روایت جدید خود فیلم ویدیوی پیداشده—که دومین اثر بلند داستانیاش محسوب میشود—سعی دارد از طریق روایت در روایت، مخاطب را درگیر نگاهی تازه به این زیرژانر کند.
بگذارید ابتدا از طریق زاویههای مختلف دوربین به روایتها برسیم: زاویهدید مسلط در کل فیلم ویدیوی پیداشده مربوط به دوربین مستندسازانی از یک موزه است که قصد دارند نحوهی ساخت یک مستندنمای مستقل را توسط یک کارگردان فیلماولی ثبت کنند.
دومین روایت از طریق همان مستندساز و گروه همراهش تصویر میشود که عمدتاً با دوربین هندیکم ضبط شده است. کارگردان تلاش کرده با آمیختن این دو سوی روایت، مخاطب را در برابر فضایی وسیعتر حول یک مستندنما قرار دهد.
زمانی که فیلم به پایان میرسد، روایت آقای تسانس تبدیل به اثری با پتانسیل بالا اما پر از حسرت میشود. بهنوعی، او در اثر خود ابتدا سعی دارد در پردههای اول و دوم، مخاطب را درگیر ابزوردیسمی در ساختار مستندنما کند.
در این ابزوردیسم، تلاش شده نقاط قوت و ضعف شخصیتها به شخصیتپردازی آنها اضافه شود تا کارگردان عملاً مخاطب را در برابر یک درام-کمدی ابزورد قرار دهد. در این میان، اما کارگردان مدام سعی دارد با ارسال نشانههایی به مخاطب، نوید دهد که داستان درون خود دلهرهای ماورایی و هولناک دارد. دقیقاً در همین نقطه است که حس ذکاوت کارگردان به نقطهضعف او تبدیل میشود.
فیلم ویدیوی پیداشده آقای تسانس در نگاه کلی، بخشی از فیلمهای دلهرهی آخرهفتهای و اسپلتر یا اسلشر است که کارگردانها در طول پردهی دوم، از طریق حذف کاراکترها، مخاطب را وارد دالان خونین میکنند.
اما آقای تسانس تصمیم گرفته ابتدا تمام توان خود را روی المانهایی از دنیای کمدی-ابزورد محسوس قرار دهد و از طریق بازی با پاگندهها و تلاش کارگردان جوان برای ساختن یک روایت جنایی با استفاده از این فاکتور دلهره، مخاطب را در برابر درونمایهی روایت خود قرار دهد و او را وارد دالان شک و شبهه کند.
اما علاقهی مدام او به روایتهای ماورایی، در نهایت کل ساختار روایت را بر هم میریزد. بعید است مخاطبی علاقهمند به دنیای دلهره، در برابر فیلم ویدیوی پیداشده قرار بگیرد و پس از پایان آن، از چرایی این همه ایجاز در پردهی سوم تعجب نکند.
آقای تسانس با فشردهسازی تقابل کاراکترها در مراحل پایانی و نفوذ شیطان به درون کلبهی جنگلی، عملاً جان روایت خود را گرفته است. باید پذیرفت که این کارگردان بهدنبال تغییر ساختار ژانری و زیرژانری نبوده و صرفاً سعی کرده در طول روایت با مخاطب بازی کند.
این بازی، اما در نهایت داستان شیرین او را در حد یک اثر متوسط رها کرده و باعث میشود بسیاری از مخاطبان شاید به انتهای فیلم ویدیوی پیداشده و غافلگیری مورد نظر کارگردان نرسند.