نام انگلیسی: فیلم Hot Milk
نام فارسی: فیلم شیر داغ
محصول: ۲۰۲۵ – کشور انگلستان، کشور یونان
ژانر: درام
ردهی سنی: ۱۳+
امتیاز: ۳.۵ از ۴
مصطفی ملکی
عنوان فیلم, فیلم شیر داغ ایهامی روانشناسانه را در خود دارد؛ رویهی این عنوان همان شیر داغ است و روی دیگر در باب رابطهی سمی مادر و دختر به کار میرود. خانم «ربکا لنکویچ» در اولین اثر بلند سینمایی خود در مقام کارگردان و نویسنده به درون زیستی زنانه میرود. داستان او حول «سوفیا» و مادرش، «رز»، روایت میشود.
آنها بهتازگی به خانهای ویلایی در یکی از ساحلهای آلمریا در اسپانیا نقل مکان کردهاند. رز سالهاست که قادر به حرکت نیست و حال به اسپانیا آمده تا دکتری حاذق او را امیدوار کند. سوفیا نیز بهعنوان دانشجوی مردمشناسی همراه دائمی مادر است.
آنچه در بخش اول فیلم شیر داغ قرار است در برابر ما قرار بگیرد نگاه بالابهپایین مادر خطاب به سوفیاست. در تکتک دیالوگهای بین این دو یا دیالوگهای مادر و کاراکترهای دیگر در باب سوفیا شاهد لحنی تحقیرآمیز هستیم. بهطور مثل او در باب تحصیل سوفیا از جملهی تکراری «اون دانشجوی مادامالعمره» استفاده میکند. بهنوعی با مادری مواجه میشویم که برای رهایی از تنهایی خود قصد دارد به هر ترتیبی که شده سوفیا را تبدیل به انسانی کند که زیست اقتصادی و اجتماعیاش وابسته به مادر باشد.
در طرف مقابل با سوفیایی مواجهایم که عملاً دیگر توان این را ندارد که در برابر مادر بایستد و صرفاً در این همزیستی حضور دارد. اما کارگردان از همان ابتدا تعلیقی را در باب گذشتهی رز ارائه میدهد. در مکالمات بین رز و دکتر نیز شاهد پنهانشدن ترومایی دردناک از گذشتهی رز هستیم که تا پردهی سوم ذرهذره و قطرهچکانی تصویر میشود.
برای عمیقتر شدن تعلیق گذشته کاراکتری با نام «اینگرید» وارد زندگی سوفیا میشود. زیر برق آفتاب جنوب اسپانیا اینگرید آزاد و رها سوار بر اسب در خط ساحلی خود را نمایان میکند و اوست که روزنهی امید برای رهایی از این کرختی را در سوفیا روشن میکند.
اما گویی این رابطه نیز باید همچون رابطهی سوفیا و مادر سمی باشد. اینگرید زندگی میکند تا همهی لذتهایاش را تبدیل به درد کند و این درد را به اطرافیان نیز انتقال دهد. خانم لنکویچ از طریق اینگرید جوانی مادر را به رخ میکشد و سوفیا را بیشازپیش میان تروماهایی که رز و اینگرید درگیرشان هستند میآزماید.
فیلم شیر داغ تلاش سوفیا برای آغاز زندگی جدیدی همچون یک انسان معمولی است. آنچه در فیلم شاهد هستیم تلاش متقابل رز و اینگرید برای مخدوش کردن این امید است؛ رز که در گذشته و کودکی خود متوجه این شده که خواهرش در اصل مادر اوست.
خانم لنکویچ این رنج را آنقدر بزرگ میپندارد که صرفاً در همین جملهی اعترافی از سوی رز به آن اشاره میکند. در مقابل با اینگریدی مواجه میشویم که در کودکی بر اثر هل دادن بیشازحد تاب باعث ترک جمجمهی خواهر و نقص ذهنیاش شده است. دوربین خانم لنکویچ آنقدر ساده این سه ضلع شخصیتی را بهتصویر میکشد که تکجملات این روایت باعث شکل گرفتن تصاویر ذهنی متعددی در مخاطب میشوند.
بهنوعی با فیلم شیر داغ روبهرو میشویم که هر آنچه دارد از گذشته است، اما هیچگاه در آن دچار فلشبک نمیشویم. کارگردان در عوض به مخاطب اجازه میدهد تا این گذشتههای دردناک را تصویرسازی ذهنی کند تا فیلم شیر داغ روی دو صفحهی نمایش به تصویر کشیده شود. در نتیجه تا نیاوردن رز زیر بار گذشتههای تحمیلی به او از سوی رز و اینگرید است که او دست به عصیانی مینیمال میزند و اولین گامها را بهسوی زندگی مستقل برمیدارد.