نام انگلیسی: A Writer’s Odyssey
نام فارسی: فیلم ادیسهی یک نویسنده
محصول: کشور چین – ۲۰۲۱
امتیاز: ۳.۵ از ۴ – ◐⬤⬤⬤
مصطفی ملکی
زمانی که از فانتزی در سینما صحبت میکنیم، فیلمساز ما را در دنیایی بین واقعیت و خیال معلق نگه میدارد. در سینمای چین اما این فانتزی آنقدر اغراقشده تصویر میشود و گاهی آنقدر باسمهای است که مخاطب را بیشتر دلسرد میکند.
خانم «لو یانگ» یکی از همان فیلمسازهایی است که حداقل من انتظار ساخت چنین اثری را از او نداشتم. نام او را بیشتر با فیلم «سه شمشیر زن» بهیاد داریم و البته کارگردانی مشترک فیلم ایثار محصول ۲۰۲۰ که چند ماه پیش آن را مرور کردیم.
در هر دو اثر، ما با فیلمهایی که بتوانند مخاطب را به درون خود بکشند و درگیر کنند طرف نیستیم. هر دو اثر دو مقطع تاریخی از کشور چین را بهتصویر میکشند؛ یکی روایتی انتراعی از امپراتوری چین و دیگری روایتی از چین قرن بیستم.
هر دو اثر همان صفت باسمهای را یدک میکشند و در میان تودهی عظیم آثار پرخرج اما بیکیفیت سینمای چین جای میگیرند. اما فیلم ادیسهی یک نویسنده حرف دیگری دارد و با قدرت واژهی فانتزی را یدک میکشد.
فیلم ادیسهی یک نویسنده روایتی سهپره است از سه کاراکتر؛ جوانی نویسنده، مردی که بهدنبال دختر گمشدهاش است و مالک شرکتی عظیم. کارگردان فیلم ادیسهی یک نویسنده را در دو دنیا روایت میکند؛ دنیای کنونی و دنیای فانتزی.
هر چه روایت پیش میرود این دو دنیا بیشتر در هم آمیخته میشوند و در پردهی دوم این رفتوبرگشت آنقدر آسانسوری پیش میرود که مخاطب را درگیر خود میکند. اما فیلم ادیسهی یک نویسنده هیچگاه تن به شلوغبازیهای رایج در سینمای چین نمیدهد و خود را در مسیر درستی قرار میدهد.
زمانی که از دنیای فانتزی در سینما حرف میزنیم ناخودآگاه به تکنیک استفاده از جلوههای ویژه میرسیم. فیلم ادیسهی یک نویسنده بیشک در استفاده از این تکنیک کاملاً حرفهای و هوشمندانه عمل کرده است.
روایت هر چه پیش میرود ما با ادیسهی چینی که در حال رسیدن به رستگاری است بیشتر آشنا میشویم و این آشنایی با پذیرش دنیای سیاه اطراف او کاملاً قابل پذیرش خواهد بود. زیرکی کارگردان در بازی با برخی فوبیاهای ذهنی مخاطبان هم غیر قابل انکار است.
خانم لو یانگ از «ترایپوفوبیا» در استوریبورد دنیای فانتزی خود استفاده کرده است. ترایپوفوبیا چیست؟ بیزاری یا ترس از حفرههای ریز. خانم لو یانگ از این حفرههای نامنظم در جایجای دنیای فانتزی خود استفاده کرده است و باعث میشود مخاطب با دقت بیشتری این جزئیات را زیرنظر داشته باشد.
زمانی که کارگردان از طراحی جلوههای ویژهی خود مطمئن باشد رو به استفاده از اکستریمکلوزآپها میآورد تا مخاطب را دچار لذت بیشتری از مشاهدهی این تکنیکها کند.
این اعتمادبهنفس کارگردان نسبت به کار خود مرا بهیاد فیلم «عشق و هیولاها» میاندازد که سال گذشته در کانال آن را مرور کردیم؛ فیلمی که درآن کارگردان بی هیچ ترسی هیولاهای خود را با اکستریمکلوزآپ در قاب دوربین قرار میداد.
فیلم ادیسهی یک نویسنده افسانهای با زبان سینماست که هر لحظه از آن لذتی بصری از تکنیکهای سینمایی است. فیلم ادیسهی یک نویسنده همان اثری است که سینمای پرخرج چین نیاز دارد تا بتواند در گیشههای جهانی حرفی برای گفتن داشته باشد. روایتی ساده و گیرا که مخاطب را تماشای آن گویی پای داستانهای هزارویکشب شهرزاد قصهگو نشسته است.