نام انگلیسی: The Woman in Cabin 10
نام فارسی: فیلم زنی در کابین ۱۰
محصول: ۲۰۲۵ – بریتانیا، ایالات متحده
ژانر: هیجانانگیز
ردهی سنی: ۱۳+
امتیاز: ۰ از ۴
در مرور فیلم حفاری، به دنیای سینمایی سیمون استون پرداختیم و نوشتیم که چگونه او مفاهیمی چون مرگ و زندگی را از دل سادهترین روابط انسانی بیرون میکشد. اما با کمال تعجب، ورود او به سینمای جریان میانه با اثری همراه شده که حتی یک نما نیز با جهان تازهی او در سینما همخوانی ندارد.
فیلم زنی در کابین ۱۰ با ضربآهنگی آغاز میشود که ناخودآگاه مخاطب را به یاد اقتباسهای کنث برانا از آثار آگاتا کریستی میاندازد؛ بهویژه با حضور بازیگری چون «کیرا نایتلی» و لوکیشنی همچون یک کشتی شخصی بزرگ در دل اقیانوس، با مهمانانی بسیار ثروتمند.
داستان دربارهی روزنامهنگاری است که برای پوشش یک مراسم خیریه، همراه گروهی از ثروتمندان به نروژ دعوت میشود. اما استون از همان نماهای ابتدایی در شخصیتپردازی «لورا» ناتوان ظاهر میشود.
دیالوگهای آغازین، نحوهی پذیرش دعوت و مکالمات میان لورا و دیگران، نشان از اثری دارد که هدفش از عبور از کلیشهها، چیزی جز نگاهی سطحی و شعاری نیست.
انتظار میرفت کارگردانی چون استون، با روایتی ساختارمندتر به دنیای جدید خود ورود کند. اما سهم او از همراهی با این جهان، سناریویی است که نه تنها پوچ، بلکه بهشدت مضحک است. فیلم زنی در کابین ۱۰ در هیچ نقطهای تلاش نمیکند مخاطب را درگیر رازآلودگی خاص اینگونه روایتها کند.
در عوض، با تلفیق کلیشههای ژانرهای هیجانی، اکشن، جنایی و رازآلود، سعی دارد با بیشترین ضربآهنگ ممکن به سکانس پایانی برسد. اگر مخاطبی تا پایان فیلم زنی در کابین ۱۰ دوام بیاورد.
با یکی از ضعیفترین و غیرقابلباورترین صحنههای تاریخ سینما مواجه خواهد شد. عجیب است که استون در اتاق تدوین این صحنه را دیده و حذف نکرده است. شاید اگر در مراحل پساتولید اعلام میکرد که فیلم منتشر نخواهد شد، هم کارنامهاش پاک میماند و هم در زمان مناسب از زیان بیشتر جلوگیری میکرد.
در نقد فیلم بدذات نوشتیم که بازی ضعیف داکوتا فنینگ تعادل روایت را برهم زده بود. اما در فیلم زنی در کابین ۱۰، حتی روایتی وجود ندارد. پردهی دوم و روابط میان شخصیتها یادآور کلیپهای اینفلوئنسرهای فضای مجازی است که تلاش میکنند موقعیتی دراماتیک خلق کنند.
برای درک بهتر این فروپاشی دراماتیک، کافیست به بازی «دیوید آیالا» در نقش «بن» توجه کنیم. حضور او و صحنههایی که در آن نقشآفرینی میکند، همچون اضافاتی غیرقابلهضم به نظر میرسند. حال اگر «گای پیرس» را نیز به این ترکیب اضافه کنیم، چیزی جز لاشهای از یک فیلم باقی نمیماند.
سیمون استون در فیلم زنی در کابین ۱۰ هیچ نشانی از کارگردان صبور و متأمل «حفاری» ندارد. او در چرخشی عجیب وارد دنیایی شده که حتی در مقایسه با آثار کلیشهای همین سینمای جریان میانه، فاصلهای چشمگیر دارد.