نام انگلیسی: Chime
نام فارسی: فیلم صدای ناقوس
محصول: ۲۰۲۴ – ژاپن
ژانر: دلهره
ردهی سنی: ۱۷+
امتیاز: ۳.۵ از ۴ – ◐⬤⬤⬤
مصطفی ملکی
«کیوشی کوروساوا» یکی از تأثیرگذارترین فیلمسازان ژاپنی انتهای قرن بیستم و شروع قرن بیستویکم در ژانر دلهره است. در مورد تاریخ سینمای دلهره و در بخش مختص به ژاپن در باب این کارگردان و همنسلاناش گفتهایم. کوروساوا در طی سه دهه فیلمسازیاش درون یک ژانر به فعالیت نپرداخته و شاهد هستیم که او حتی آثار ملودرام را نیز روی پرده برده است.
حال در جدیدترین اثر این کارگردان فیلم صدای ناقوس بهسراغ روایتی نیمهبلند میرویم که کارگردان از طریق المانهای ژانر دلهره و ترکیب فرم بصری خود با فیلمسازی چون برسون و استفادهی ایجازگونه از صدا و تصویر و برشها مخاطب را به درون فروپاشی ذهنی کارکتر اصلی میبرد.
اگر بخواهیم پیرنگ روایت را کاملاً ساده از سر بگذرانیم باید اینگونه گفت که با آقای «ماتسوکا» بهعنوان معلم آشپزی روبهرو هستیم؛ فردی که کار خود را جدی میگیرد و بهسختی هنرآموزهای خود را مورد تشویق قرار میدهد.
در فیلم صدای ناقوس با سه زاویه از زندگی او در بیرون و در میان دیوارهای خانه مواجه هستیم. او در این مسیر به دو مصاحبهی شغلی در یک رستوران لوکس و زنجیرهای میرود و در این بخش عملاً با فردی ضعیف مواجه هستیم که تلاش دارد همچون یک سرآشپز مورد تقدیر دیگران قرار بگیرد.
در درون خانه با پدر و همسری روبهرو هستیم که ناخودآگاه ما را بهیاد آن معلم در فیلم «از هم گسستن» میاندازد. آقای کوروساوا از طریق روایت مینیمال خود هم مخاطب را میترساند و هم او را دچار هیجان میکند و بهیکباره در اوج هیجان و تعلیق روایت را در مسیر دیگهای پیش میبرد.
داستان فیلم صدای ناقوس مجموعهای از فرمها و تکنیکهای روایی و بصری دلهره است. آقای کروساوا در این دلهره گاه بهسبک برسون مخاطب را در برابر صداها و تصاویر بیرون از قاب قرار میدهد و علیرغم التماسهای خاموش مخاطب برای چرخیدن دوربین فقطوفقط از طریق خیرگی و فریاد کاراکتر درون قاب او را وادار به تخیل میکند.
اگر بخواهیم این فرمی را که در آن آقای کورساوا مخاطب را وارد دنیای پر رمز و راز تخیل میکند به زمان فیلم صدای ناقوس اضافه کنیم، باید گفت بهجای ۴۵ دقیقه با ۹۰ دقیقهای مواجه هستیم که ۴۵ دقیقه را درون ذهن مخاطب تصویر میکند و چیزی از آن را درون قابها شاهد نیستیم.
در فیلم صدای ناقوس با یک فروپاشی روانی روبهرو هستیم که کارگردان سعی دارد از طریق انتزاع ذهنی و برآشفتگیهای لحظهای دنیایی آخرالزمانی را به تصویر بکشد.
آقای کروساوا در فیلم صدای ناقوس نشان میدهد که چگونه میتوان با ۴۵ دقیقه مخاطب را بهاندازهی یک اثر ۹۰ یا ۱۲۰ دقیقهای دچار تکاپوی ذهنی کند. بخش اعظمی از فیلم صدای ناقوس به دنیای بی انتهای ذهنی مخاطب سپرده میشود و کارگردان در نقاطی درست مخاطب را درون این انتزاع رها میکند.
او در اثر خود کاراکتر اصلی را به بلوغی ذهنی میرساند؛ اما هزینهی این بلوغ و تکامل شخصیتی بسیار گران است. اینکه آیا ماتسوکا «آگیمی» را در واقعیت به قتل میرساند یا همهاش در ذهن او رقم خورده همان دنیای بازی است که کارگردان در آن مخاطب را وادار به انتخاب مسیر میکند.
مخاطب گویی در یک دنیای بیانتها در ذهن کاراکتر اصلی قرار دارد و قرار است تحقیرهای بیرون از خانه و درون آن را همچون برآشفتگیهای لحظهای که خودش از کاراکتر انتظار دارد مشاهده کند.
مخاطب در فیلم صدای ناقوس گاه از صدای قوطیهای نوشیدنی که همسر هیستریک ماتسوکا آنها را در سطل بازیافت میاندازد بهاندازهی کاراکتر اصلی دچار سرسام میشود. زمانی که در انتهای فیلم او در خانه را با نگاهی جنونآمیز میبندد و اجازهی ورود به دوربین نمیدهد، مخاطب درگیر آشفتگی و عطشی میشود که فقطوفقط خودش باید پاسخ پنهان در این نگاه را بیابد.