نام انگلیسی: Marshmallow
نام فارسی: فیلم مارشمالو
محصول: ۲۰۲۵ – ایالات متحده
ژانر: علمی-تخیلی، دلهره
ردهی سنی: ۱۳+
امتیاز: ۲.۵ از ۴
مصطفی ملکی
خاصیت سینما در این است که هر مفهوم کلیشهای در تاریخ این هنر میتواند دستمایهی ایدهای جدید در ذهن یک فیلمساز شود. آقای «دنیل دلپورگاتوریو» در اولین حربهی بلند سینمایی خود سعی دارد از طریق کلیشههای پرطرفدار ژانر دلهره مسیری را برای روایت خود باز کند. او بهسراغ یک پرسش وجودی در باب تولد و مرگ میرود و از این طریق مخاطب را پای فیلم مارشمالو مینشاند.
داستان با مالیخولیای غرقشدگی در کابوس «مورگان» آغاز میشود. کارگردان از همان ابتدا سعی دارد این کاراکتر را تبدیل به تازهنوجوانی کند که گویی نسبت به هر چیزی تردید و در نهایت هراس دارد. همین باعث میشود تا مخاطب با تماشای رخدادهای بعدی در فیلم مارشمالو از نوع تقابل مورگان با اتفاقات شوکه نشود.
آنچه که در بالا از آن تحت عنوان استفاده از کلیشهها یاد شد با شروع کمپ تابستانی مورگان و دیگر نوجوانها به فیلم مارشمالو تزریق میشود؛ دلهرهای آخر هفتهای یا بیرونشهری که در آن ممکن است با یک آنتولوژی دور آتشی یا حتی اسلشری مواجه شویم که قرار نیست در پایان کسی از آن جان سالم به در ببرد.
اما کارگردان با هوشمندی از هر دو فاکتور بهره میبرد. او ابتدا از طریق داستان ترسناکی که انتظامات جوان این کمپ تحت عنوان «داستان دکتر» تعریف میکنند مخاطب را در انتظار یک آنتولوژی دلهره میگذارد.
آن دست دلهرههایی که هر کاراکتر یک داستان تعریف میکند و در نهایت همهی کاراکترهای درگیر در این شب خودشان ابژهی داستان ترسناک دیگری میشوند. اما آقای دلپورگاتوریو بهسرعت از همین یک داستان برای آغاز کابوسی زنده در زندگی مورگان بهره میبرد.
کارگردان در روایت خود تلاش میکند تا مخاطب درگیر حدسوگمانها شود. او بهعمد برخی تقابلها را تصویر میکند و از دل این تقابلها باعث میشود مخاطب به کل پلات شک کند.
استفاده از این نوع شک و سوءظن در مخاطب نسبت به کل فیلم مارشمالو ریسک بزرگی است که از عهدهی هر کارگردانی برنمیآید. اما این کارگردان فیلماولی از همان ابتدا در این ریسک غرق میشود تا در ادامه خاصیت علمی-تخیلی بودن اثرش را بهتر و بیشتر وارد ذهن مخاطب کند. او در اصل بهدنبال یک شوک گیرا در پردهی سوم است و باید گفت بهراحتی آن را به مخاطب القا میکند.
اما یکی از مشکلات این روایت موسیقی متنی است که گاه خاصیت خود را از دست میدهد. بهنوعی در جایجای روایت شاهد این هستیم که گاه موسیقی متن ذهن را از تصویری که در حال تماشای آن هستیم دور میکند.
تکرار این مسئله باعث گرفتهشدن آن شوک نهایی مد نظر کارگردان میشود. از سویی دیگر در پردهی سوم ترافیک شدیدی بین رخدادها صورت میگیرد و کارگردان قادر نیست دنیای علمی-تخیلی خود را وسعت ببخشد تا مخاطب را بیشتر و بهتر درگیر این مالیخولیای تولد و مرگ کند.
در هر حال فیلم اول این کارگردان نوپا فیلم مارشمالو مخاطب را امیدوار به تماشای آثار بعدی او میکند. باید دید آیا آقای دلپورگاتوریو در همین مسیر چندژانری ادامه خواهد داد یا سعی دارد از این طریق وارد سینمای تجاری با کلیشههای معمولش شود. شاید هم او از آن دست فیلمسازانی خواهد شد که همین آثار کوچک را برای آزمونوخطاهای ژانری خود تجربه خواهد کرد.