نام انگلیسی: Magazine Dreams
نام فارسی: فیلم عطش شهرت
محصول: ۲۰۲۵ – ایالات متحده
ژانر: درام
ردهی سنی: ۱۴+
امتیاز: ۳.۵ از ۴
مصطفی ملکی
در این مرور به اثری میپردازیم که بایستی دو سال از انتشار آن میگذشت، اما بهسبب اتفاقاتی که برای بازیگر نقش اول فیلم افتاد انتظار آن به سال ۲۰۲۵ موکول شد. در سال ۲۰۲۳ دوستدختر سابق آقای «جاناتان میجرز» بهسبب خشونت و تحقیر خانگی علیه او شکایت کرده بود.
در هر حال فیلم دوم آقای «الیجا باینم» فیلم عطش شهرت بالاخره منتشر شد و مخاطب در برابر اثری قرار گرفت که درونمایهاش تا پیش از این شاید در محدودهی خردهروایتهای یک اثر اصلی تصویر میشد.
از همان ابتدا کاراکتر «کیلین مدکس» همچون بدنسازی وسواسی به تصویر کشیده میشود که گویی به درجهای از کمال در پرداخت به بدن خود رسیده که آن را امری مقدس میپندارد.
اما کارگردان بهسرعت با اضافهکردن پلانهای تزریق استرویید و در ادامه فشار عصبی کیلین در یک مسابقهی ایالتی مخاطب را با روی دیگر این کاراکتر آشنا میکند.
فیلم عطش شهرت در باب شخصیتی است که اکنون چیزی جز فرنکشتاین همهی آلام روحی نیست. کیلین در کودکی شاهد قتل مادر توسط پدر و در نهایت خودکشی پدر بوده است.
او همراه پدربزرگی زندگی میکند که یکی از سربازان جنگ ویتنام است و همهی آرزوی کیلین این است که پدربزرگ او را همچون یک قهرمان بنگرد. از سویی دیگر کیلین همهی تلاش خود را حول دیدهشدن توسط مردم به کار بسته و در این میان جز تجرد غیرارادی انگی دیگر به او نمیچسبد.
بهنوعی کارگردان سعی دارد هر آن رنجی را که یک فرد دچار تروما تجربه میکند بهتصویر بکشد. کیلین جزیرهای تنها میان مردمانی است که همه دوست دارند با او رابطه داشته باشند، اما گویی صداقت حاصل از انزوای کیلین مانع شکلگرفتن هر گونه ارتباطی میشود.
آقای باینم اثر خود را به دو بخش تقسیم کرده است. در ساعت اول پلهپله همراه کیلین به قعر درهای سقوط میکنیم که تاریکی مطلق انتظارمان را میکشد. در این مسیر است که گویی با تولد تراویس دیگری همچون «فیلم رانندهتاکسی» مواجه میشویم.
اما تنها تفاوتی که در شخصیتپردازی این کیلین و تروایس وجود دارد، نگاه تحقیرآمیز حاصل از انزوای تراویس است که از همان ابتدا در فیلم عطش شهرت وجود دارد.
اما کیلین تا رسیدن به نقطهی ابتدایی تروایس در رانندهتاکسی یک ساعت از زمان فیلم عطش شهرت را درگیر سقوط میشود. اما هم آقای اسکورسیزی و هم آقای باینم این دو کاراکتر را دوست دارند و هیچگاه آنها را به درون مخصمه نمیاندازند یا حتی اگر قرار است اتفاقی رخ دهد روزنهای را نیز تعبیه کردهاند تا سکانسهای پایانی مخاطب از آن قعر سقوط فاصله بگیرد.
آنچه در این اثر مشهود است تلاش کارگردان در پیشبرد روایتی است که منحصر به همین داستان است؛ داستان انسان و وسواس کمال بدن. آقای باینم در این اثر تلاش میکند کاراکتری را بهتصویر بکشد که حتی در پوشش و نوع نگاه به دنیای پیرامون نیز حداقل دو دهه از دیگر مردمان عقب است.
طراحی لباس، موسیقی متن و در نهایت بهرهگیری از بازی زیبای آقای میجرز در نقش کیلین مخاطب را وارد زندگی مرد جوانی میکند که در حول وحوش سال ۲۰۱۷ گویی در دههی ۱۹۹۰ زیست میکند. از سویی دیگر کارگردان تلاش میکند تا این پرسش اساسی را مطرح کند که «تلاش بدنسازها برای رسیدن به بیشترین کات بدن چه نوع کمالی است؟»
آیا این کمال صرفاً راهی دیگر برای دیدنشدن و عرضهکردن بخشی از خود در ازای از بین بردن بخش قابل توجهی از تعادل زیستی نیست؟ بههمین سبب است که فیلم عطش شهرت آقای باینم شاهد هستیم که ولع خوردن و نوشیدن در کاراکتر کیلین و میل به دیدهشدن توسط زنان جوان هر چه هست، بروندادی غیر از لذت را در مخاطب بههمراه دارد.