نام انگلیسی: Imaginary
نام فارسی: فیلم خیالی
محصول: ۲۰۲۴ – ایالات متحدهی آمریکا
ژانر: دلهره، رازآلود
امتیاز: ۱.۵ از ۴ – 〇〇◐⬤
مصطفی ملکی
ذهن انسان بهقدری پیچیده و تودرتوست که میتوان از طریق آن وارد روایتهای بیشماری در عالم سینما شد. آقای «جف وادلو» در جدیدترین اثر خود قرار است وارد این دنیای تودرتو و وهمآلود شود.
از وادلو تاکنون دو اثر دیگر را مرور کردهایم و طی این چند سال شاهد بودهایم که این کارگردان چگونه توانسته در روایتهای دلهرهاش گامبهگام دچار پیشرفت شود. او در دو اثر قبلی دنیاهایی ناقص را تصویر کرده بود که در هر کدام ماجراجوییاش هیچگاه کامل نمیشد. حال آقای وادلو به درون دنیای زنی با نام جسیکا رفته که طراح کاراکترهای کمیکبوکی است.
فیلم خیالی با ورود به درون یکی از کابوسهای شبانهی جسیکا آغاز میشود. او در میان هزارتوی ذهن خود درگیر کاراکتری است که در جدیدترین کمیکبوکاش طراحی کرده است.
جسیکا بههمراه مردی که بهتازگی از همسرش جدا شده و دو فرزندش با نامهای «آلیس» و «تیلور» زندگی میکند. طبق معمول جسیکا درگیر ثابت کردن خود به دختر جوان همسرش است و در این راه همیشه ناموفق میماند؛ کلیشهای که آقای وادلو حتی سعی در تغییر دیالوگهای آن هم ندارد و تا حدی کسالتبار بهنظر میرسد.
دنیای جدید آقای وادلو باز هم ناقص است. او در فیلمهای «جزیرهی فانتزی» و «نفرین بریجهالو» نیز در بخشی از فیلم خیالی توانسته بود حتی بالاتر از حد متوسط مخاطب را همراه کند و در پرداخت اجزای دیگر قصه ابتر مانده بود.
در فیلم خیالی نیز او مخاطب را در تقابل کاراکترها با خرسی عروسکی با نام «چانسی» میکند و سعی دارد از طریق چانسی که در اصطلاح نوجوانها آن را «بینگ بونگ» مینامند قصهاش را بسط دهد. آقای وادلو در این فیلم سعی در ورود با مقولات روانکاوی و تروماهای کودکی کاراکتر اصلی خود ندارد.
همین دور شدن از مقولهی روان باعث ضربه زدن به فیلم خیالی او میشود. چانسی در این اثر همان لولوخورخورهای است که ابتدا همهی خلأهای عاطفی کودک مقابل خود را برطرف میکند و سپس آن کودک را به درون دنیای خودش میبرد.
اگر فقط فیلم خیالی آقای وادلو در همین پلات خود را بسط میداد شاید با اثری به مراتب قدرتمندتر مواجه بودیم. اما این کارگردان در عوض خود را اسیر خردهروایتهایی میکند که هیچکدام بهکار روایت اصلی نمیآیند.
آقای وادلو در این روایت تا جایی که میتواند خود را از دنیای تیم برتونی جدا میکند، اما زمانی که به کلیت فیلم خیالی و کاراکتر چانسی و در نهایت جان گرفتن کابوسهای جسیکا مینگریم، او چارهای جز عبور از دنیاهای سیاه برتون نداشته است.
به همین سبب است که کاراکتر چانسی قادر نیست خود را ماندگار کند، چرا که کارگردان اثر قصد هویت دادن به آن را ندارد. شاید اگر آقای وادلو میتوانست روی دیگری از یک لولوخورخورهی عروسکی را در اثر خود هویتمند کند اکنون در حال صحبت از انتظار برای اثر بعدی این روایت بودیم.
اما این کشش داستانی بهوجود نمیآید. شاید این را در ذهنیت کارگردانی جستوجو کرد که سعی دارد در هر فیلم وارد دنیاهای متفاوتی شود. در نتیجه باید منتظر آقای وادلو و اثر بعدیاش در دنیایی شاید کمدی، شاید اسپلتر و حتی مانند آنچه در کارنامهی فیلمسازیاش بودیم شاهد یک اکشن-ابزورد باشیم.